يـكـى از وجـوهـى كـه در جـامعيّت قرآن مطرح است ،جامعيّت آن
نسبت به كتب آسمانى پيشين است ؛ يـعـنـى : هـمـان گـونـه كـه خـداونـد قرآن
را مهيمن و مسلّط بر كتب آسمانى پيشين معرفى كرده ، تـمامى معارف موجود در
آن ها، به نحوى كامل تر در قرآن آمده است . علاوه بر آن ، در قرآن به
معارف و احكامى اشاره شده كه در آن كتب نيامده است .
مصونيت از تحريف
حـفـظ قـرآن مـجـيـد از تـحـريـف و هـر نـوع كـاسـتـى يـا
افـزايـش در تـمـام مـراحـل نـزول و ابـلاغ و هـمـچـنـيـن در زمـان هـاى
پـس از ابـلاغ ، از نـاحـيـه خـداونـد متعال تضمين شده است . براى تشريح
مطلب ، آن را در دو مرحله پيش از ابلاغ به مردم و پس از آن مورد بررسى قرار
مى دهيم :
الف ـ صـيـانـت در مـرحـله نـزول و ابـلاغ :
واسـطـه نـزول قـرآن مـجـيـد، جبرئيل (ع ) بوده است . خداوند متعال در اين باره مى فرمايد:
در ايـن مـرحـله ، تـنـهـا اراده الهـى و وسـاطـت جـبـرئيل (ع ) در
كار بوده كه آن را از مقام ربوبى گرفته و به قلب مبارك پيامبر(ص ) رسانده
است . و از آن جا كه طبق تصريح قرآن ، ملائكه معصومند، هيچ گونه تغيير و
تصرفى در وحى الهى در اين مرحله صورت نگرفته است .
در مـرحـله بـعـد كـه وحى در اختيار پيامبر(ص ) قرار مى گيرد نيز
تضمين الهى سبب حفظ قرآن شـده اسـت . در آيـه ذيـل ، بـه پيامبر(ص ) مى
فرمايد كه براى حفظ آيات در هنگام وحى ، عجله نـكـنـد و خـوف فـرامـوشـى
نـداشـتـه بـاشـد؛ چون حفظ و جمع آورى قرآن برعهده خداوند است .
بـنـابـرايـن ، پـيـامـبـر(ص ) و يـارانـش مـطـمـئن بـاشـنـد كـه هـيـچ
آيـه اى از قـلب شـريـف رسول خدا(ص ) گم نشده و همه آيات ثبت و ضبط شده است
:
زبـانـت را بـه سـبـب عـجله براى خواندن آن ( قرآن ) حركت مده ؛ چرا
كه جمع كردن و خواندن آن برعهده ماست . پس هرگاه آن را خوانديم ، از
خواندن آن پيروى كن ؛ سپس بيان (و توضيح ) آن (نيز) برعهده ماست .
مـرحـله ابـلاغ بـه مـردم نـيـز از تـحـريـف و اشـتباه مصون است ؛
زيرا پيامبر(ص ) تمام سعى و كـوشـش خـود را بـه كـار گـرفـته تا پيام حق را
به مردم برساند و در اين راه ، طبق تصريح الهـى ، آن قـدر دل سـوزى مـى
نـمـوده اسـت كـه نزديك بوده جان خود را نيز در اين راه فدا كند. همچنين
خداوند ملائكه اى را نگهبان و حافظ وحى قرار داده تا پيامبر(ص ) وظيفه خود
را به طور كامل انجام دهد:
دانـاى غـيـب اوسـت و هـيـچ كـس را بـر اسـرار غـيـبـش آگـاه نـمى
سازد، مگر رسولانى كه آنان را بـرگـزيـده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر
براى آن ها قرار مى دهد تا بداند كه پيامبرانش رسالت هاى پروردگارشان را
ابلاغ كرده اند.
بـا تـوجـه بـه دلايـل مـزبور، عصمت پيامبران (ع ) در تلقّى وحى و
ابلاغ آن حتمى است وآنچه سـازنـدگـان اخـبار جعلى به آن متوسل شده اند هيچ
گونه ارزش عقلى و نقلى ندارد. به عنوان نـمـونـه ، در مـورد حـديـث سـاختگى
((افسانه غرانيق ))(112) بايد گفت : علاوه بر بى اعـتـبـار بـودن سـنـد آن
و علاوه بر اين كه در قرن اول اسلام هيچ گونه خبر و اثرى از آن بين
مسلمانان وجود نداشته است ، همين آيات نيز بطلان آن را ثابت مى كند.(113)