اسم الکتاب : تاريخ تحليلي اسلام المؤلف : نصیری رضی، محمد الجزء : 1 صفحة : 254
و. در جريان نماز عيد كه طرح ديگرى براى به رسميت شناختن حكومت
بود، امام (عليه السلام) چنان حكيمانه عمل كرد كه مأمون ناگزير وى را از
بين راه باز گرداند. [1]
در يك جمعبندى، مىتوان نتيجه گرفت كه تعيين شرايط ولايتعهدى
از سوى امامرضا (عليه السلام) و رفتار آن حضرت (عليه السلام) سبب شد مأمون
نقشههايش را ناكام بيابد و بر مشكلاتش افزوده شود; يكى آنكه طرح مسأله
ولايتعهدى با واكنش منفى آلعباس روبهرو شد و خطر ديگر اينكه امام به
قدرت سياسى و رهبرى رسمى جامعه نزديك شده بود. كاستن از مشكلات موجود، به
تدبيرى حسابشدهتر نياز داشت.
در تهاجم امواج فكرى
در پرتو آموزشهاى اسلام كه براى دانش، زمان و مكانى خاص نمىشناسد،
انتظار مىرفت در مدت كوتاهى زيربناى فكرى اسلام سراسر دنياى متمدن آن عصر
را فراگيرد. هرچند اين انتظار در دوره امويان به دلايل متعدد تحقق نيافت;
ولى در دوره عباسيان، بهويژه در زمان مأمون، فضايى اميدواركننده پديد آمد.
[2] مأمون در ترجمه كتب كوشيد و در اين راه بسيار هزينه كرد او در كنار
تشويق مردم به مطالعه، با حكما معاشرت و اظهار خشنودى مىكرد. [3]
به اينترتيب، نشر دانش مسأله مطلوب روز شد و صاحبان علم، فلسفه
و منطق را گرامى داشتند و مترجمان بسيارى سمت مركز خلافت اسلامى رهسپار
شدند. [4] در اين دوره، رياضىدانان بزرگى چون خوارزمى پديد آمدند. او
نخستين كسى بود كه درباره جبر، مطالعات منظم كرد و آن را از حساب جدا ساخت.
مأمون افرادى را براى نظارت بر ترجمه از يونانى، سريانى و كلدانى گمارد و
خود نيز به امر ترجمه روى آورد. در اين زمان، مردم نيز براى فراهمكردن
كتابهاى كمياب، اموال بسيار مصرف مىكردند.
نتيجه طبيعى رواج ترجمه اين بود كه بسيارى از مسلمانان درباره
ترجمهها بحث و تحقيق كردند; بر آن حاشيه نوشتند و گاه به اصلاح خطاها
پرداختند. يعقوببناسحاق كندى كه در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم
خبره بود و در تأليفات خود از روش