اسم الکتاب : پنج نعمت المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 9
شود، ما نسبت به حضرت او در چه حالى هستيم،كارش درست نمىشود. پيش هر كسى هم كه آدم مىرود حتى با آبرو گذاشتن و التماس وتقاضا هم، كارش درست نمىشود. به قول معروف، كارش قفل مىشود و كليدش هم گممىگردد و به هيچ صورتى كارش درست نمىشود. ولى وقتى هم بخواهد كارش درست بشود، چو آيد، به مويى توانى كشيد؛ تمام درها بر روى آدم باز مىشود؛ اصلًا جهانو مردمش به آدم التماس مىكنند كه چيزى را از ما قبول كند. هر چقدر مىگويد، سيرهستم و نيازى ندارم، مىگويند، اين امر را از ما قبول كن و ما را محروم ننما. براىابوذر چنين نشد و امور درست نمىشد، اما اين نيامدن و درست نشدن را، ابوذر آزمايشحق مىدانست و به هيچ وجه از پروردگار دلسرد نشد، به هيچ وجه. به قول حضرتابىعبدالله الحسين (ع): «احْمَدَهُ عَلَى السَّراءِ وَ الضرَّاءِ.»[1]: تو را ستايش مىكنم،