اسم الکتاب : زیبا های اخلاق المؤلف : حسین انصاریان الجزء : 1 صفحة : 284
نباشد گر روا در دين كه خون عاشقان ريزند ^^^ بلا گردان ايمانش بكن گو ، هر چه مى خواهد
اگر دل مى برد از من و گر جان مى كشد از تن ^^^ فدا هم اين و هم آنش بكن گو ، هر چه مى خواهد
تو را اى فيض كارى نيست با دردى كزو آيد ^^^ به او بگذار درمانش بكن گو ، هر چه مى خواهد[1]
اهل معنى كه اهل توحيد و نبوت و قرآن و ولايت و عمل هستند اين حقايق را در وجود خود با حسنات اخلاقى و تقواى فكرى و قلبى و روحى تكميل مى كنند و ساختمانى ملكوتى و حصارى عرشى براى خود به وجود مى آورند كه با قرار گرفتن در آن از شرّ هر شيطانى و هجوم هر خنّاسى امان مى يابند و به تدريج نيروهايى الهى در آنان ظهور مى كند كه با توسل به آن نيروها كارهايى شگفت در چهارچوب واقعيات دينى و شرعى از آنان سر مى زند كه باور كردنش براى ظاهر بينان مشكل و براى بيرون رفتگان از دايره ى انسانيت غيرممكن است .
استاد اخلاق ما در درس اخلاقش كه در پاره اى از مجلات دينى هم چاپ شده است مى فرمود :
انسان از روح كه جنبه ى ملكوتى دارد و جسم كه جهت ناسوتى و حيوانى دارد تركيب شده است ، از نظر روحى برتر از ملائكه و معنون به عنوان خليفة الله ، مظهر اسما و صفات حق ، برتر از همه ى موجودات ، امين الله و روح است ، و از نظر جسمى هم معنون به عنوان ظلوم ، جهول ، كفّار ، عجول ، هلوع و جزوع است .
اين دو عنصر مادى و معنوى با هم تركيب شده اند و كيفيت چنين تركيبى را هيچ كس جز حق يا كسانى كه عملشان شهودى است نمى داند .