واژهها و اصطلاحات فقهى
(الف)
آب جارى: آب جوشيده از زمين و مانند آن و در حال جريان، مانند آب چشمه و قنات.
آب قليل: آبى است كمتر از كر، كه از زمين هم نجوشد.
آب كر: مقدار معينى از آب است كه اندازه و كيفيت آن در مسأله 19 بيان شده است.
آب مضاف: آبى است كه از چيزى گرفته شده، مانند: گلاب، يا با چيزى آميخته شده باشد مانند: شربت.
آب مطلق: به آن آب خالص نيز گفته مىشود و داراى پنج قسم است به شرح مسأله 18.
آلات لهو: اسباب عياشى و خوشگذرانى نامشروع مانند تار و ضرب و غيره.
ابن سبيل: مسافرى كه در سفر، پول مخارج و وسيله زندگى نداشته باشد و درمانده باشد.
اتْقى: باتقواتر.
اجاره: قراردادى است كه طى آن منافع مال يا كار يك طرف در قبال اجرت و مدت معين به طرف ديگر واگذار مىشود.
اجانب: بيگانگان.
اجرت المثل: اجرت همانند؛ مثل اين كه شخصى بدون تعيين اجرت، كارى انجام دهد، براى تشخيص قيمت كار انجام شده گفته مىشود، اگر همين كار را شخص ديگرى كه