responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 56

آدمى همچون عصاى موسى است‌

آدمى همچون فسونِ عيسى است‌

در كفِ حق بهر داد و بهرِ زَيْن‌

قلبِ مؤمن هست بينَ اصبَعَين‌

تو مبين ز افسون عيسى حرف و صوت‌

آن ببين كز وى گريزان گشت موت‌

تو مبين ز افسونش آن لَهجاتِ پَست‌

آن نِگر كه مرده برجَست و نشست‌

تو مبين مر آن عصا را سهل يافت‌

آن ببين كه بَحرِ خَضْرا را شكافت‌

تو ز دورى ديده‌اى چتر سيا

يك قدم فا پيش نِه، بنگر سپاه‌ [1]

يكى داستانش داستانِ سگ است: «فَمَثَلُهُ‌كَمَثَلِ الْكَلْبِ» [2] و ديگرى آن چنان در اوج و دور از دسترس فهم آدمى است، كه درباره‌اش فرمود: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى‌ * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى‌» [3] يكى چراغ تاريكى‌هاست، و راهگشا در تيرگى‌ها، و كليد درهاى بسته و ديگرى به صورتْ انسان را مانَد، و امّا در سينه‌اش قلب حيوان مى‌طپد: «الصُّورَةُ صُورَةُ انسَانٍ، وَالقَلبُ قَلبُ حيوانٍ». [4] يكى از فرشته برتر و ديگرى از ديو پست‌تر است، و امّا در عين حال هر دو به ظاهر انسانند. و همين همانندىَ ظاهرست كه حقيقت جويانِ ساده لوحِ ظاهربين را، كه صورت از معنى نمى‌شناسند، به خطا مى‌افكند و هر دو را، در يك سطح مى‌بينند و به قياس مى‌آورند. گر به صورت، آدمى انسان بُدى/ احمد و بوجَهل خود يكسان بُدى؛ پيامبر گرامى و عظيم‌الشأن را مى‌ديدند، كه مانند ديگران خوراك مى‌خورد و در بازارها راه مى‌رود؛ «يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِى فِى الْأَسْوَاقِ» [5] و او را با همان انسان‌هاى معمولى قياس مى‌كردند و مى‌گفتند


[1]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 4255- 4264.

[2]. اعراف، آيه 176.

[3]. نجم، آيات 8 و 9.

[4]. نهج البلاغه، خطبه 87.

[5]. فرقان، آيه 7.

اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 56
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست