responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 254

آن‌جا خوابگاهِ شتران‌شان و آن‌جا جاى فرود آمدنِ‌شان و آن‌جا شهادتگاهِ‌شان است. جوانمردانى از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله در اين ميدان كشته خواهند شد كه آسمان و زمين بر آنها خواهد گريست».

و مهمّ اين كه حسين عليه السلام خود، به هنگام ايراد اين سخنان سراپا گوش بود و مى‌نگريست كه چسان دانه‌هاى اشك، مرواريدگون، بر گونه‌هاى على مى‌غلتيد و مى‌دانست كه مراد آن حضرت از اين پيش‌گويى جز او نيست. و اين سخنان را، نه تنها حسين عليه السلام؛ بلكه همه آن‌ها كه با على عليه السلام بودند- دست كم- بسيارى از آن‌ها، مى‌شنيدند و دريافته بودند كه اين جوانمردان، حسين عليه السلام و ياران بزرگوار اويند، كه اين چنين اشك‌هاى على عليه السلام را جارى ساخته است.

آرى! مى‌شنيدند كه على عليه السلام چسان از سرِدرد و شِكْوه، آه مى‌كشيد و فرزندش حسين عليه السلام را به شكيبايى فرا مى‌خواند:

اوِّه! اوِّهْ! مْالِي وَلِآلِ ابِي سُفْيَانَ، مَالِي وَلِآلِ حَرْبَ؛ حِزْبِ الشَّيْطانِ وَاولِيَاءِ اْلكُفْرِ؟ صَبْراً يَا ابَاعَبْدِاللَّه فَقَدْ لَقِيَ ابُوكَ مِثْلَ الّذِي تَلْقى مِنْهُمْ. [1]

آه و دريغ! مرا با خاندان ابوسفيان چكار! اى اباعبداللَّه، صبورى كن، شكيبايى ورز كه پدر تو نيز، مانند آن ستم‌هايى كه تو از آن‌ها خواهى ديد، ديده است.

گفت و گوى حبيب بن مظاهر و ميثم تمّار

فضيل بن زبير گويد:

در نزديكى محفلى از محفل‌هاى بنى اسد، حبيب بن مظاهر و


[1]. بحار الانوار، ج 44، ص 252.

اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 254
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست