responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 167

ما بر اين ادّعا نيستيم كه صراحت آيات مربوط به دانش غيب، حاكى از آن است كه امام مانند پيامبر، تنها از طريق وحى و بى‌هيچ واسطه، از علم غيب برخوردار است؛ بلكه، با استناد به دو مقدمه ذيل، كه در بررسى‌هاى پيشين از مضامين آيات برآمده است، پى مى‌بريم كه امام عليه السلام، اگرچه به طور مستقيم و از راه وحى از دانش غيب برخوردار نشده است، و امّا در پرتو آموزه‌هاى نورانى نبوّت و در روشناىِ تعليم و تربيت و هدايت پيامبر، به اين موهبت الهى و فيض ربّانى دست يافته است. و آن دو مقدّمه عبارتند از:

يك، به استناد مفادِ صريح آيات مربوط به رهبرى امت اسلامى، پس از رسول خدا، و با تأكيد و تنصيصِ روايات رسيده از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و ابلاغ عملى آن حضرت در مواضع مختلف، كه به برخى از آن‌ها در پيش اشاره شد، امام على بن ابى طالب عليه السلام و ديگر امامان شيعه عليهم السلام- يكى پس از ديگرى، تا امام مهدى عليه السلام- همگى با گزينش خداوند و ابلاغ پيامبر صلى الله عليه و آله همه منصب‌هاى نبوّت و رسالت را؛ از قبيل تبيين معارف و تشريح احكام عملى اسلام و مبانى اخلاق دينى و تربيت مسلمانان و تأسيس حكومت و اجراى منويّاتِ وحى و اداره همه نهادهاى جامعه دينى- جز دريافت وحى- بر عهده دارند.

دو، تبيين معارف و همه آن چه در مقدمه يكم ياد شد، جز در پرتوِ دانش غيب و آگاهى از حقايق پوشيده و نهان و فراتر از دانش‌هاى بشرى، امكان‌پذير نيست.

از اين رو، امام عليه السلام، اگرچه با واسطه پيامبر و تعاليم نبوّت، مانند خود پيامبر صلى الله عليه و آله، از دانش غيب آگاه است. و اين آگاهى از غيب، حقيقت انكارناپذيرى است، كه هم از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله، و هم در روايات معصومين عليهم السلام به تأكيد، بدان پرداخته شده است. [1]


[1]. از جمع ميان دسته‌هاى مختلف آيات مربوط به غيب، روشن شد كه هرچند دانش غيب ذاتى و ويژه خداوند است، و امّا بندگان برگزيده خويش را نيز، از آن برخوردار كرده است: «علِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى‌ غَيْبِهِ‌ى أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى‌ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ‌و يَسْلُكُ مِن‌م بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ‌ى رَصَدًا»؛ او داناى نهان است، پس هيچ كس را بر نهان خويش آگاه نمى‌كند، جز پيامبرى را كه بپسندد كه از پيش رو و پشت سرش، نگهبانانى درمى آورد»، (جنّ، آيات 26 و 27).

على عليه السلام فرمود: «انَا ذلِكَ المُرتَضى‌ مِنَ الرَّسُولِ الَّذِي اظهَرَهُ اللَّهُ عزَّ وَجلَّ عَلى غَيبِه» (بحار الانوار، ج 42، ص 53). و در زيارت جامعه درباره همه امامان مى‌خوانيم: «اصْطَفاكُم بِعِلْمِهِ وَارْتَضاكُم لِغَيْبِه وَاختارَكُم لِسِرّهِ»؛ خداوند شما را با دانايى خود برگزيد و براى غيب خود پسنديد و براى راز خود برگزيده است».

«غيب، مصدر است براى «غابَ»، غابت الشّمسُ و غَيرُها: اذا استَتَرتْ عَنِ العين، ناپديد، پنهان، آن چه از آدمى پنهان باشد. گفته مى‌شود: «هُوَ عالِمٌ بِالغَيْبِ»، او از نهانى‌ها آگاه است. و در برابر «شهادت» به كار مى‌رود. از اين رو، كسانى را كه در جمعى حضور ندارند، «غائب» گويند. «وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِىَ لَآأَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَآلِبِينَ»؛ و از حال مرغان باز پرسيد و گفت: من هدهد را نمى‌بينم (چيست مرا كه هدهد را نمى‌بينم)؛ يا او از غايبان است» (النمل، آيه 20). كلُّ غائِبٍ عنِ الحِسّ. امور فراتر از حسّ و هر چه از دسترس دانش بشرى نهان است: «وَ مَا مِنْ غَآلِبَةٍ فِى السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِى كِتبٍ مُّبِينٍ»؛ و هيچ (چيز) پنهانى در آسمان و زمين نيست مگر كه در كتابى روشنگر (آمده) است» (همان، آيه 75). نتيجه اين كه «غيب» به همه امورى گفته مى‌شود، كه بر همه انسان‌ها پوشيده و نهان است مانند حقيقت حضرت حقّ، كه هميشه پوشيده بوده و خواهد بود و هيچ‌وقت و از هيچ راه براى هيچ بشرى آشكار نخواهد شد: «عنقا شكارِ كس نشود دام باز چين/ كانجا هميشه باد به دست است دام را» (حافظ) و همين‌طور، وحى الهى، تجربه نبوت، به پاشدنِ رستاخيز، حقيقت مرگ، زنده‌شدن مردگان، حسابرسى اعمال، ثواب و عقاب الهى. اين‌ها همه، مصداق‌هاى غيب‌اند.

نكته اين كه غيب، در آموزه‌هاى دينى دو قسم است؛ غيبِ مطلق و غيب نسبى. غيب مطلق، آن واقعيت ناشناخته‌اى است كه هيچ‌گاه و در هيچ شرائطى براى آدميان آشكار نخواهد شد و آدمى در هر درجه‌اى از تعالى كه باشد، به كنه آن پى نمى‌برد. مانند غيب ذات احديت حق، كه نه در دست‌رسِ عقل حكيم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حكيمى و هر عارفى.

امام على بن الحسين عليهما السلام فرمود: «أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم‌تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ (صحيفه، دعاى عرفه امام سجاد عليه السلام).

و امّا غيب نسبى، آن قسم واقعيت‌هايى است كه به اعتبارى نهان و به اعتبارى عيان است. مانند رخدادهاى آينده كه براى اكنون ما غيب است و نمى‌دانيم فردا و پس از آن، چه رخدادهايى پديد مى‌آيد. ولى با گذشت زمان، براى ما مشهود مى‌گردد.

البتّه، موضوع آگاهى پيامبران و امامان از غيب و غايب، در مورد آدميان است و گرنه براى خداوند همه چيز آشكار است و هيچ چيز از قلمروِ علم خداوند پنهان و پوشيده نيست: «علِمِ الْغَيْبِ لَايَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِى السَّموَ تِ وَ لَافِى الْأَرْضِ وَ لَآأَصْغَرُ مِن ذَ لِكَ وَ لَآأَكْبَرُ إِلَّا فِى كِتبٍ مُّبِينٍ»؛ داننده غيب، همسنگ ذرّه‌اى در آسمان‌ها و زمين از (ديد) او دور نمى‌ماند و نه خردتر و نه كلان‌تر از آن مگر كه در كتابى روشن (آمده) است» (سبأ، آيه 3). «علِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهدَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ»؛ داناى نهان و آشكار است و او فرزانه آگاه است»، (انعام، آيه 73).

اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 167
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست