اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 253
«ذلك أربع مرّات» از اين كلام استفاده مىشود
چهار مرتبه بودن اقرار خصوصيّت دارد.
اگر
كسى بگويد: پيامبر صلى الله عليه و آله احتمال مىداده ماعز بن مالك ديوانه است،
اين اعراض كردن و طول دادن به جهت اين بوده كه روى موازين طبيعى بفهمد آيا ماعز
ديوانه است يا عاقل؛ و پس از چهار مرتبه فهميده عاقل است؛ وگرنه چهار مرتبه تكرار
لازم نيست.
اين
احتمال صحيح نيست. زيرا، عدم جنون را با دو مرتبه يا سه مرتبه نيز مىتوان فهميد؛
به خصوص كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از چهار مرتبه از او پرسيد: آيا
ديوانهاى؟ از اينرو، نمىتوان گفت: چهار مرتبه اقرار براى استكشاف عدم جنون است؛
هيچ رابطهاى بين اقرارهاى چهارگانه و كشف عدم جنون نيست.
دخالت
داشتن چهار مرتبه اقرار در ترتّب حدّ روشن است؛ به ويژه آنكه در بعضى از نقلهاى
ديگر، اين واقعه با اسناد ديگر، به اين صورت آمده كه: «شهدت على نفسك أربع شهادات،
اذهبوا به فارجموه» [1]
بعد از سه مرتبه اقرار، پيامبر صلى الله عليه و آله او را تهديد كرد كه اگر يك بار
ديگر اعتراف كنى، سنگسارت مىكنم؛ و او اعتراف كرد.
تا
اينجا روشن شد روايات اهل سنّت بر اين مطلب يعنى لزوم چهار مرتبه اقرار به خوبى
دلالت دارد.
2-
محمّد بن يعقوب، عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن إبن محبوب، عن عليّ بن أبي حمزة،
عن أبي بصير، عن عمران بن ميثم أو صالح بن ميثم، عن أبيه، قال: أتت امرأة مجحّ
أمير المؤمنين عليه السلام فقالت: يا أمير المؤمنين! إنّي زنيت فطهّرني طهّرك
اللَّه، فإنّ عذاب الدّنيا أيسر من عذاب الآخرة الّذي لا ينقطع.
فقال
لها: ممّا اطهّرك؟ فقالت: إنّي زنيت، فقال لها: وذات بعل أنت إذا فعلت ما فعلت، أم
غير ذلك؟ قالت: بل ذات بعل، فقال لها: أفحاظراً كان بعلك إذا فعلت ما فعلت؟ أم
غائباً كان عنك؟ قالت: بل حاظراً، فقال لها: انطلقي فضعي ما في بطنك ثمّ ايتيني
اطهّرك. فلمّا ولّت عنه المرأة فصارت حيث