اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 122
و
من به آن راضى نبودم. اميرمؤمنان عليه السلام حدّ را از او ساقط كرد.
اين
روايت صحيحه به دو مطلب دلالت دارد:
الف: در صورت اكراه حدّ ساقط است.
ب: اگر زن ادّعاى اكراه كند، ادّعايش پذيرفته مىشود؛ و شاهد- بيّنه و
مانند آن- نمىخواهد.
در
اين روايت، امام باقر عليه السلام از امثال ابوحنيفهها گلايهاى مىكند كه اگر از
اينان بپرسيد اين زن ادّعاى استكراه مىكند، مىگويند: ادّعاى او پذيرفته نيست؛ در
حالىكه اميرمؤمنان عليه السلام آن را پذيرفت و در عمل آن را پياده كرد و حدّ را
از او برداشت.
2-
بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة، عن العلاء، عن محمّد، عن أحدهما عليهما
السلام في امرأة زنت وهي مجنونة، قال: إنّها لا تملك أمرها وليس عليها رجم ولا
نفي.
وقال:
في امرأة أقرّت على نفسها أنّه استكرهها رجل على نفسها.
قال:
هي مثل السائبة لا تملك نفسها، فلو شاء قتلها، ليس عليها جلد ولا نفي ولا رجم. [1]
فقه
الحديث: در صحيحهى محمّد بن مسلم سؤال از زن ديوانهاى است كه زنا داده
است؛ امام عليه السلام فرمود: مالك امر خودش نيست، بر او رجم و تبعيدى نيست. راوى
حكم زنى را پرسيد كه خودش اقرار كرده است مردى او را براى انجام عمل غيرمشروع
مجبور كرد. امام عليه السلام فرمود: اين زن همانند شتر سائبه [2] است كه رها شده و قابل استفاده نيست.
اين
زن به او تشبيه شده است؛ زيرا، او هيچ تسلّطى بر خود ندارد؛ و اگر مقاومتى مىكرد،
مرد مكرِه او را مىكشت. بر چنين زنى با اين خصوصيّات، تازيانه، سنگسار و تبعيد
نيست.
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 383، باب 18 از
ابواب حدّ الزنا، ح 2.
[2]. سائبه به شترى گويند كه رها شده باشد، يا
به علّت اينكه آن را نذر كردهاند و يا از جهت اينكه اولاد زيادى مثلًا تا
دوازدهبچه يا بيشتر به صاحبش تحويل داده باشد؛ چنين شترى بازنشسته شده، از او كار
نمىكشند و او را سوار نمىشوند و در حمل و نقل، از آن استفاده نمىكنند؛
همينگونه است شترى كه منذور باشد.
اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 122