معلق در بين دو وضعيت» را در بر دارد. بنابراين، به نظر
مىرسد معادل «تراجنسيتى» براى
Transsexual(
ترانس سكشوال) نه تنها از لحاظ لفظى، شيوايى و روانى
بيشترى دارد، بلكه به راحتى معناى آن را نيز منتقل مىكند.
گفتار سوم: تراجنسيتى در كودكان
كودكان هماهنگ با جنسى كه با آن پرورش مىيابند [1] كه جنس تعيين شده [2] نيز ناميده مىشود و بر پايه مزاج كودك،
كيفيات والدين و تعامل بين آنها متكى است، هويت جنسى پيدا مىكنند. از نظر جنسى
نقشهاى جنسى مقبولى وجود دارد: از پسرها انتظار نمىرود كه دختر صفت بار آيند و
از دخترى انتظار پسروارى نمىرود. بازىهاى پسرانه (مثل دزد و داروغه) و بازىها
دخترانه (مثل عروسك و خانه عروسكى) وجود دارد. اين نقشها آموخته مىشود، هر چند
برخى از محققين معتقدند كه بعضى از پسرها مزاجاً ظريف و حساس هستند و برخى از
دخترها پرخاشگرتر و پرانرژىترند؛ يعنى صفاتى كه به طور كليشهاى در فرهنگ ما به
ترتيب به زنانگى و مردانگى تعبير مىشوند.
كيفيت رابطه مادر- كودك در سالهاى اول زندگى، اهميت فوق
العادهاى در برقرارى هويت جنسى دارد. ضمن اين سالها مادر احساس غرور نسبت به جنس
خود را در كودك بيدار مىكند. مادر خشن و بىارزشكننده، مىتواند در رشد هويت
جنسى كودك اختلال ايجاد كند. برخى از كودكان با اين پيام مواجه مىگردند كه اگر
هويت جنسى جنس مقابل را بپذيرند، مطلوبتر خواهند بود. كودكان آزار ديده و مطرود ممكن
است طبق اين باور رفتار كنند كه اگر متعلق به جنس مقابل باشند، مداراى بهترى با
آنان خواهد شد. مسايل «هويت جنسى» ممكن است در نتيجه مرگ، غيبت طولانى يا افسردگى
مادر نمود بيشترى پيدا كند. در اين حالت، پسر بچه كوچك ممكن است با همانندسازى
كامل به او واكنش نشان دهد؛ يعنى تبديل به مادر شدن به منظور جايگزينى پديد آيد.