- مطمئناً از نظر اجتماعى، فشارهاى زيادى وجود دارد. به هر
حال، به مدت 20 سال به عنوان زن در جامعه شناخته شده است و الان به يك باره
مىخواهد به عنوان مرد وارد اجتماع شود. افراد جامعه گاه با تمسخر و انگشت نما
كردن، با او برخورد مىكنند، ولى اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه برخى افراد
كه دچار اختلال هويت جنسى هستند، به اجبار به ازدواج تن مىدهند، ولى اين ازدواج
ناكام است و به طلاق منجر مىشود. بنابراين، لازم است با تبليغات صحيح و با
آزمايشات لازم قبل از ازدواج، جنسيت واقعى افراد را روشن ساخت.
مورد هشتم: خانمى 50 ساله اخرين فردى است كه در اين جا از
او ياد مىكنيم. اين خانم حدود يك ساعت و نيم با من گفت و گو و درد دل كرد. وى گاه
گاهى به شدت گريه مىكرد سخنان او از درد جانكاه حكايت مىكرد. او از آزادى بىحد
و حصر براى گرفتن مجوز تغيير جنسيت شكايت داشت. گوشهاى از سخنانش را در زير
مىخوانيد:
- من داراى دو فرزند پسر هستم. پسر بزرگم على رضا، 27 ساله
و از نظر جسمى هيچ مشكلى نداشت. او كاملًا مرد و داراى ريش و سبيل بود. البته وقتى
در سنين كودكى بود، بيشتر دوست داشت عروسك بازى كند. هم بازىهاى، بيشتر دخترها
بودند. امّا بتدريج اين حالت از بين رفت و مشكل چندانى نداشتيم. امّا در اين چند
ساله اخير وضعيت او تغيير كرد. هميشه حالتهاى او را در نظر داشتم. در يك روز،
حالت عجيبى از او ديدم. جريان از اين قرار بود كه در يك روز خواستم براى او حوله
حمام ببرم، نگاهم به بدنش افتاد، ديدم همانند زنان، پستانش بزرگ شده است! پس از
چندى، اتومبيل سوارى خويش را فروخت و با پول آن، عمل جراحى كرد و تغيير جنسيت داد.
او اكنون نام سپيده را برگزيده و حتى از طريق اداره ثبت احوال، شناسنامه خويش را
عوض كرده است.
گزارش ميدانى دوم: چند گفت و گوى ديگر
در ادامه، چند گزارش كوتاه از تعدادى از بيماران اختلال
هويت جنسى يا تراجنسيتى مىآورم كه در زمانهاى مختلف و در طى سالهاى گذشته با
آنان گفت و گو داشتهام.