براى به دست آوردن اطلاعات كافى و لازم از افرادى كه در
ايران تغيير جنسيت مىدهند، تصميم گرفتم با تنى چند از اين بيماران گفت و گو داشته
باشم. براى اين منظور از قبل با يكى از پزشكان جراحِ تغيير جنسيت هماهنگى كرده و
از قم به تهران رفتم. يكى از بستگان نيز مرا در اين سفر همراهى كرده و با يك
دستگاه ضبط صوت كوچك و دوربين عكاسى وارد مطب شدم. قبل از من، مادرِ يكى از
بيماران نيز وارد مطب شده بود. بتدريج بيماران اختلال هويت جنسى وارد سالن انتظار
شده و تقريباً سالن از بيماران و همراهان پر شد.
افرادى كه در سالن بودند، با قيافهو ظواهر گوناگون و گاه
عجيب بودند. بعضى از آنان به درستى قابل تشخيص نبودند كه آيا زن هستند يا مرد يا
......؟! نگاههاى شك و ترديد افراد حاضر نسبت به من، مرا زجر مىداد تا اينكه
دكتر جراحِ تغيير جنسيت وارد مطب شد و چون از قبل با من در يك همايش علمى آشنا شده
بود، با من احوال پرسى گرمى داشت و ورود من را خوش آمد گفت. در واقع من اولين كسى
بودم كه وارد