مشهور فقيهان اسلامى بر دو معناى اخير يعنى وطى و عقد تأكيد
دارند. [1] با توجه به آنچه گذشت از نظر لغت و نيز اصطلاح فقه، به صورت صريح يا غير
صريح به مفهوم «تقابل» اشاره شده است، ولى به «لزوم اختلاف دو جنس» اشاره نشده است
و در واقع، اين امر به بداهت آن واگذا شده است، ولى برخى حقوق دانان در تعريف نكاح
به «لزوم اختلاف دو جنس» اشاره كردهاند كه به بعضى از آنها اشاره مىشود:
- نكاح عقدى است كه به موجب آن زن و مردى به منظور تشكيل
خانواده و شركت در زندگى با هم متحد مىشوند. [2]-
نكاح رابطهاى است بين زن و مرد براى تشكيل خانواده. [3]-
نكاح رابطهاى است حقوقى و عاطفى كه به وسيله عقد بين زن و مرد حاصل مىشود و به
آنها حق مىدهد كه با يكديگر زندگى كنند و مظهر بارز اين رابطه، حق تمتع جنسى
است. [4] قانون مدنى ايران، به لزوم اختلاف جنس در ازدواج اشاره دارد كه براى نمونه
مىتوان از مواد 1035، 1059، 1067، 1122 و 1124 ياد نمود. در ماده 1067 قانون مدنى
آماده است:
تعيين زن و شوهر به نحوى كه براى هيچ يك از طرفين در شخص
طرف ديگر شبهه بناشد، شرط صحت نكاح است.
در عمل، هنگامى كه سر دفتر بخواهد نكاحى را واقع و ثبت كند،
براى احراز اختلاف جنس به شناسنامه طرفين رجوع مىكند و در صورتى كه شناسنامه،
حاكى از اين اختلاف باشد مىتواند عقد نكاح را جارى كند و آن را در دفتر رسمى
ازدواج به ثبت برساند. البته ممكن است شناسنامه، گوياى حقيقت نبوده و در واقع، عقد
نكاح بين دو هم جنس بسته شده باشد. اين نكاح بىشك باطل است. ولى براى ابطال سند
نكاح و
[1]. همان، و نيز
محمد فاضل لنكرانى (قدس سره) تفصيل الشريعه، كتاب النكاح، ص 3 به بعد.