داشته باشند، تا ميان آنان رابطه روجيت، يا رابطه برادرى و
يا رابطه پدر و فرزندى ايجاد گردد و بدون وجود طرفينِ اضافه، چنين رابطهاى برقرار
نخواهد شد. بنابراين، همان گونه كه مفهوم عاشق و يا ضارب بدون آنكه معشوقى و يا
مضروبى وجود داشته باشد تحقق نمىيابد، همان طور هم زوجيت نيز كه مفهومى از همين
قبيل است، نمىتواند بدون وجود واقعى دو طرف اضافه اعتبار شود.
بعد از آنكه معلوم شد مفهوم زوجيت، رابطهاى است ميان دو
نفر، بايد دانست كه اين رابطه، تنها ميان «مرد و زن» واقع مىشود. يكى از مسائل
بديهى و مهم در فقه و حقوق، «لزوم اختلاف جنس در ازدواج» است و ازدواج مرد با مرد
يا ازدواج زن با زن مشروع نيست.
[1] يكى از گناهان كبيره كه حد شرعى نيز به دنبال
دارد لواط يا هم جنس بازى مرد با مرد و نيز مساحقه يا هم جنس بازى زن با زن است.
حتى در مواردى كه ازدواج شرعى و رسمى صورت گرفته و بعداً كشف خلاف شود، ازدواج سابق
باطل بوده و مجوزى براى بقاى آن وجود ندارد و آن دو خود به خود از يكديگر جدا
مىشوند. بنابراين، هرگاه مردى ازدواج كرده و بعداً معلوم شود كه جنسيت واقعى وى
مردانه نبوده، ازدواج سابق باطل است و نيز هرگاه زنى به عنوان زوجه ازدواج كند و
بعداً خلاف آن ثابت گردد، ازدواج سابق بلا اثر و باطل است.
نكاح در لغت به معناى تقابل است و در زبان هرگاه دو كوه در
مقابل يك ديگر قرار گرفته باشند گفته مىشود: تناكَحَ الجَبلان، يعنى دو كوه در
مقابل هم واقع شدهاند. [2] معانى ديگرى نيز براى اين واژه بيان شده است
مانند: سُلطه و غلبه، وصول و اختلاط، ضم، وطى، عقد. [3]
[1]. ر. ك: محمد
مؤمن، كلمات سديده فى مسائل جديده، ص 110؛ همو، سخنى درباره تغيير جنسيت، مجله فقه
اهل بيت (ع)، ش 7، ص 97؛ سيد محسن خرازى، تغيير الجنس، مجله فقه اهلالبيت (ع)، ش
23، ص 247؛ همو، تغيير جنسيت، مجله فقه اهل بيت (ع)، ش 23، ص 112؛ سيد محمد صدر،
ماوراء الفقه، ج 6، ص 138.