حامل يا شيرده كه مىترسد اگر ميته را نخورد جنين در رحم او
به ضرر مىافتد و يا بچه شيرخوارش گرسنه مىماند. در نتيجه مريض مىشود يا
مىميرد، يا مريضى بترسد كه اگر نخورد مرضش طول مىكشد يامعالجهاش سخت مىشود. در
جميع اين صور چنين شخصى مضطر محسوب مىشود. [1] نكته دوم. اضطرار مبناى جواز تغيير جنسيت در
فتاواى فقيهان
برخى فقيهان و مراجع تقليد معتقدند: چنانچه تغيير جنسيت به
حد ضرورت رسيده باشد، يا از باب تداوى و معالجه باشد جايز است. اين مطلب در چندين
پرسش و پاسخ آمده است كه به چند نمونه آن اشاره مىشود:
الف)
آيتالله محمد فاضل لنكرانى (قدس سره) در پرسش و پاسخ از ايشان چنين آمده است:
پرسش: پسرى هستم 24 ساله كه تحصيلات دانشگاهى خود را به
پايان رسانيده و در حال حاضر آماده اعزام به خدمت مقدس سربازى هستم. حدود چند سالى
است كه متوجه وجود تفاوت شديدى بين خود و هم سن و سالانم شدهام. مشكل من اين است
كه از لحاظ جنسى با هم جنسان خود تفاوت بسيار شديدى دارم؛ به اين معنا كه از لحاظ
جنسى به جاى اينكه به غير هم جنس متمايل باشم، تمايل شديدى به هم جنسان خود دارم
و از داشتن ارتباط با غير هم جنس بشدت بىزارم. در واقع به جاى داشتن احساسات
مردانه، تمام خصلتها و خصوصيات و احساسات زنانه را در وجود خودم حس مىكنم. به
عبارت ديگر، از جنسيت خودم ناراضى هستم و اين مسأله براى من مشكل ساز شده است. در
نتيجه، نمىتوانم به عنوان يك مرد، نقش اجتماعى و جنسى خود را ايفا كنم و قادر به
مسؤوليتهايى كه شرع و قانون بر عهده مرد گذاشته است نمىباشم. لازم به ذكر است كه
اين مسأله به عنوان يك بيمارى شناخته شده، و در علم روان شناسى به آن «اختلال هويت
جنسى» (
Gender Identity )
مىگويند.
تا به حال، چندين بار به روان پزشكان و روان شناسان مختلف
مراجعه كردهام، ولى نتيجهاى عايدم نشده است. از لحاظ علم پزشكى اين بيمارى، خوب
شدنى نيست و تنها راه حل آن «تغيير جنسيت» مىباشد.