برخى از اقسام تغيير جنسيت، عقلايى بوده و برخى ديگر از
اقسام تغيير جنسيت، غير عقلايى است. به عبارت ديگر، آنچه در عمل واقع مىشود
تغيير جنسيت مرد به زن و يا بر عكس و نيز تغيير جنسيت خنثى به مرد يا زن است.
اينكه مرد يا زنى خواهان تبديل به خنثى باشند، عُقلايى نبوده و در عمل هم كمتر
اتفاق مىافتد. [1] از جهت ديگر نيز ممكن است شخص سالم به خنثى تبديل شود و آن در صورتى است كه عمل
جراحى تغيير جنسيت به صورت كامل صورت نپذيرد و از طرف ديگر امكان بازگشت به جنسيت
سابق نيز منتفى باشد. از اين رو آيتالله سيد محمد صدر مىگويد:
تبديل (مرد يا زن) به خنثى، اگر چه هيچ گاه به طور طبيعى
مطلوب و مورد درخواست بيمار و پزشك نيست، ولى از نظر فقهى مىتوان آن را فرض كرد
(و به عنوان يك فرع فقهى مورد بررسى قرار داد.) دليل اين امر آن است كه گاهى عمل
جراحى تغيير جنسيت از يك جنس به جنس ديگر به نتيجه نمىرسد و بيمار به جنس سابق
خويش نيز باز نمىگردد. در نتيجه، فرد به خنثى (و برزخ بين جنس مذكر و مؤنث) تبديل
مىشود كه اصلًا هيچ يك از دو جنس مذكر و مؤنث نيست. [2] سيد محمد حسين فضل الله، معتقد است امكان تغيير جنسيت واقعى وجود ندارد و چنانچه
با عمل جراحى، آلت تناسلى مردى برداشته شود و حفره اى به عنوان مهبل در شكم او
تعبيه شود، در حقيقت به زن تبديل نشده است، بلكه به خنثى تبديل شده است، نهايت
اينكه علائم و ظواهر زنانه در وى زياد مشاهده مىشود. [3] در
هر حال، اگر چه تغيير جنسيت، داراى حالات و انواع گوناگونى است، ولى بالاخره اين
پرسش، حد جامع و قدر مشترك همه آن موارد است كه: آيا تغيير جنسيت
[2]. سيد محمد صدر،
ماوراء الفقه، ج 6، ص 133: «والتحول إلى الخنثى وإن لم يكن مطلوبا و لا مقصوداً
بطبيعة الحال للمريض ولا للطبيب، ولكن قد يفرض ذلك فقهياً، من حيث إنّ عملية
التحول إلى الجنس الآخر لم تنتج، فلن يعود المريض إلى جنسه الأول، وإنما سيصبح
خنثى لا بحسب على أحد الجنسين أصلًا».
[3]. ر. ك: احمد
احمد و عادل القاضى، فقه الحياه، حوار مع محمد حسين فضل الله، ص 226- 227.