زن
خود نزديكى مىكند و سپس اين زن با زن ديگرى مساحقه كرده و نطفه مرد در رحم زن
ديگر قرار مىگيرد. در اينجا به هيچ وجه نمىتوانيم بگوييم اين زنِ مساحقه كننده،
يا شوهر او، به حكم اين روايت، مشمول «اشدّ الناس عذاباً يوم القيامة» هستند.
ثانياً:
در كنار اطلاق مذكور، اين احتمال نيز وجود دارد كه روايت خصوصيّتى را براى استقرار
نطفه ناشى از مقاربت قائل است، به طورى كه فرضِ مقاربت ميان زن و مرد، در روايت
مفروغ عنه بوده، لذا بدان اشاره نشده است.
به
عبارت ديگر، روايت ظهور در اين دارد و يا لااقل ما احتمال اين خصوصيّت را مىدهيم
كه براى مسئله مقاربت يك موضوعيّتى قائل باشد و به صرف اينكه مرد نطفه خود را در
رحم زن بيگانه قرار داد، ولو بدون مقاربت، مشمول اشديّت عذاب قرار نگيرد.
روشن
است كه اگر مرد و زن بيگانه با هم زنا كردند و مرد، نطفه خود را در رحم او قرار
داد، اين بچه عنوان ولد الزنا پيدا مىكند. امّا در جايى كه مقاربتى نيست و فقط با
ابزار و وسائل، نطفه را مىگيرند و در رحم زن اجنبيّه قرار مىدهند و زنايى وجود
ندارد، ولو آن كه بگوييم كه اين كار حرامى است، اما فرزند آنها ولد الزنا نمىشود،
بلكه ولد حرام است.
بنابراين،
اگر براى مقاربت و نزديكى و زنا موضوعيّت وجود دارد، يا لااقل احتمال خصوصيّت
داديم، همين احتمال كافى است براى اينكه نتوانيم آن اطلاق و ملاك كلى را استنباط
كنيم.