نكردند.
پس امام حسن عليه السلام كه حاضر بودند فرمودند: سؤال خود را از من بپرسيد، من
جواب شما را مىدهم، اگر آن جواب درست بود، پس از ناحيه خدا و اميرالمؤمنين بوده
است، و اگر خطا كردم، اميرالمؤمنين در پس شماست و خواهد آمد، مىتوانيد جواب صحيح
را از او بخواهيد. آنها سؤال را اينطور مطرح كردند كه: زنى بعد از آنكه شوهرش با
او مجامعت كرد، با همان گرمى نزديكى، از نزد شوهرش برخاسته و با جاريه باكرهاى
مساحقه مىنمايد، پس بدين ترتيب نطفه شوهرش در رحم آن جاريه قرار گرفت و او حامله
مىشود. حضرت در حكم اين سؤال فرمودند: از آن زن مهريه و صداق اين باكره گرفته
مىشود، چون نمىتوان فرزند را بيرون آورد، مگر آن كه پرده بكارت جاريه زائل گردد.
از طرفى بايد منتظر بود تا فرزند به دنيا بيايد و بر آن جاريه حد جارى شود. و
فرزند ملحق به صاحب نطفه است.
آن
زن نيز كه شوهر دار است، بايد رجم (سنگسار) شود. آن گروه در بازگشت، با
اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد كرده، سؤال خود و جوابى را كه امام حسن عليه
السلام داده بود، با آن حضرت مطرح مىكنند. حضرت مىفرمايد: به خدا سوگند اگر ابا
حسن را ملاقات كرده بوديد همان جوابى را مىداد كه حسن به شما داد.
مناقشه
در استدلال به روايت
همان
سه جوابى كه در روايت قبلى مطرح كرديم در اينجا نيز قابل