(وَالتّين والزَّيْتُون * وَطُور سينين * وَهذَا الْبَلدِ الأَمين).
«سوگند به[1] انجير و زيتون، سوگند به طور سينا، سوگند بدين شهر امن و امان(مكه معظمه)».
(وَاللَّيْلِ إِذا يَغْشى * وَالنَّهارِ إِذا تَجَلّى).[2]
«سوگند به شب تار، هنگامى كه جهان را در سياهى بپوشاند و قسم به روز، هنگامى كه عالم رابه ظهور خود روشن سازد».
(وَالْفَجْرِ * وَلَيال عَشْر * وَالشَّفعِ وَالْوَتْر * وَاللَّيْلِ إِذا يَسْر).[3]
«سوگند به صبحگاهان و قسم به ده شب(اول ذى حجه) و سوگند به جفت (كليه موجودات عالم) و (ذات خداوند) يكتا و سوگند به شب تار، هنگامى كه به روز مبدل مى گردد».
(وَالطُّورِ * وَكِتاب مَسْطُور * في رَقّ مَنْشُور * وَالْبَيْت الْمَعْمُور * وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوع * وَالْبَحْرِ الْمَسْجُور).[4]
«سوگند به كوه طور و كتاب نوشته شده در صفحه اى گشوده، و سوگند به بيت معمور (خانه آباد)، قسم به سقف افراشته (آسمان) و سوگند به درياى پر تلاطم».
(لَعَمْركَ إِنَّهُمْ لَفي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُون).[5]
«اى پيامبر به جان تو سوگند كه آنها در مستى شهوات خود سرگردانند».
انگيزه خداوند از سوگند خوردن به اين موجودات مى تواند يكى از دو امر زير باشد:
الف: ايجاد انگيزه در انسان، تا درباره اين موجودات مرموز و سراپا