اسم الکتاب : انديشه هاى جاويد المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 234
همانطور كه ملاحظه مى فرماييد مقصود از «اعتصام» در آيه ى نخست، امساك و نگاهدارى و در آيه دوم، منع وبازدارى است، و هر دو به يك ريشه باز مى گردند.
گاهى لفظ «عصمت» به چيزى كه جنبه ى سپرى داشته و انسان را از حوادث بد باز مى دارد، گفته مى شود و از اين جهت بلنديهاى كوه را عصمت مى نامند.[1]
از اين لحاظ در لغت عرب به ريسمانى كه بار به وسيله آن بسته مى شود «عصام» مى گويند; زيرا بار به وسيله آن ، از سقوط و افتادن و تفرق و پراكندگى، باز داشته مى شود و در هر حال مقصود از اين لفظ در اين بحث مصونيت گروهى از بندگان صالح خدا از ارتكاب گناه، بلكه بالاتر، مصونيت از خواست و اراده ى خلاف و خطا واشتباه است.
ريشه تاريخى بحث
يهود به خاطر نسبت هاى ناروايى كه به پيامبران خود مى دهد و عهد قديم كنونى مملو از اين نسبتها است نمى تواند عصمت پيامبران را مطرح كند وپيرامون آن به بحث و گفتگو بپردازد.
دانشمندان مسيحى هر چند مسيح را از هر گناه و خطايى پيراسته مى شمارند، ولى اين اعتقاد به خاطر آن است كه آنان او را خود خدا و يا جزيى از خداى سه گانه مى دانند از اين جهت يك چنين اعتقادى درباره ى مسيح نمى تواند مبدأ بحث درباره ى پيامبران و اولياى الهى باشد.