روى اين ملاحظات است كه در آيين مقدس اسلام، قوه مقننه اى به صورت فردى و خودسرانه و يا به صورت دسته جمعى وجود ندارد، و قانون گذارى جز خدا شارعى جز «الله» نيست، و افراد ديگر مانند فقيهان و مجتهدان، همگى قانون شناسانى هستند كه با رجوع به منابع قوانين، احكام الهى را بيان مى كنند.
دلائلى از قرآن
از بررسى آيات قرآن، به روشنى اثبات مى گردد كه تقنين و تشريع فقط از آن خدا است و در نظام توحيدى، رأى و نظر هيچ كس در حق كسى، حجت و نافذ نيست و كسى حق ندارد رأى و نظر خود را بر فرد و جامعه تحميل كند و مردم را بر اجراى آن به زور و قهر دعوت نمايد.
در چشم انداز «نظام توحيدى» به حكم گفتار پيامبر گرامى[2] افراد جامعه انسانى، بسان دندانه هاى شانه هستند كه هيچ كدام بر ديگرى برترى ندارند. از اين جهت علتى ندارد، فردى و يا شورايى به سود فرد و يا گروهى و يا به ضرر فرد و گروه ديگر،قانونى بسازد و مردم را به پيروى از آن دعوت كند.
اكنون آياتى را كه به طور روشن گواهى مى دهند كه حق تشريع مخصوص خدا است مورد بررسى قرار مى دهيم:
1. (ان الحكم الاّ لله أمر أن لا تعبدوا الاّ ايّاه ذلك الدّين القيّم ولكنّ أكثر النّاس