responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 610

بزم شراب درهم مى ريزد!

يك بار، بازهم از امام هادى نزد متوكل سعايت كردند كه در منزل او اسلحه و نوشته ها و اشياى ديگرى است كه از شيعيان او در قم به او رسيده و او عزم شورش برضدّ دولت را دارد. متوكل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولى چيزى به دست نياوردند، آن گاه امام را در اطاقى تنها ديدند كه در به روى خود بسته و جامه پشمين برتن دارد و برزمينى مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.

امام را با همان حال نزد متوكل بردند و به او گفتند: در خانه اش چيزى نيافتيم و او را رو به قبله ديديم كه قرآن مى خواند.

متوكل چون امام را ديد، عظمت و هيبت امام او را فرا گرفت و بى اختيار حضرت را احترام كرد و در كنار خود نشاند و جام شرابى را كه در دست داشت، به آن حضرت تعارف كرد! امام سوگند ياد كرد و گفت: گوشت وخون من با چنين چيزى آميخته نشده است، مرا معاف دار! او دست برداشت و گفت: شعرى بخوان!

امام فرمود: من شعر كم از حفظ دارم.

گفت: بايد بخوانى!

امام اشعارى خواند كه ترجمه آن چنين است:

(زمام داران جهانخوار و مقتدر) بر قله كوهسارها شب را به روز آوردند در حالى كه مردان نيرومند از آنان پاسدارى مى كردند، ولى قله ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.

آنان پس از مدت ها عزت از جايگاه هاى امن به زير كشيده شدند و در گودال ها (گورها) جايشان دادند; چه منزل و آرامگاه ناپسندى!

پس از آن كه به خاك سپرده شدند، فريادگرى فرياد بر آورد: كجاست آن تخت ها و تاج ها و لباس هاى فاخر؟

اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 610
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست