اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 542
بيرون رفت، امام(عليه السلام) نگاهى به من كرد و فرمود: تو اهل عراق هستى و مردم عراق ظريف و باهوشند، دراين باره چه مى انديشى؟ مأمون چه نقشه اى در سر دارد كه اهل شرك و علماى مذاهب را گرد آورده است؟
نوفلى مى گويد: عرض كردم او مى خواهد شما را به محك امتحان بزند و بداند پايه علمى شما تا چه حد است؟ ولى كار خود را بر پايه سستى بنا نهاده، به خدا سوگند طرح بدى ريخته و بناى بدى نهاده است!.
امام(عليه السلام) فرمود: چه بنايى ساخته و چه نقشه اى طرح كرده؟
نوفلى ( كه گويا هنوز نسبت به مقام شامخ علمى امام معرفت كامل نداشت و از توطئه مأمون گرفتار وحشت شده بود ) عرض كرد: علماى علم كلام اهل بدعتند و مخالف دانشمندان اسلامند، چرا كه عالم، واقعيت ها را انكار نمى كند، اما اين ها اهل انكار و سفسطه اند، اگر دليل بياورى كه خدا يكى است، مى گويند اين دليل را قبول نداريم و اگر بگويى محمد رسول الله است، مى گويند رسالتش را اثبات كن، خلاصه ( آن ها افرادى خطرناكند و...) در برابر انسان دست به مغالطه مى زنند، و آن قدر سفسطه مى كنند تا انسان دست از حرف خود بردارد، فدايت شوم از اين ها برحذر باش!
امام(عليه السلام) تبسمى فرمود و گفت: اى نوفلى، تو مى ترسى دلائل مرا باطل كنند و راه را برمن ببندند؟!
نوفلى (كه از گفته خود پشيمان شده بود) گفت: نه به خدا سوگند! من هرگز برتو نمى ترسم، اميدوارم كه خداوند تو را بر همه آن ها پيروز كند.
امـام فرمـود: اى نوفلى، دوسـت دارى بـدانى كى مأمـون از كار خود پشيمان مى شود؟
عرض كرد: آرى.
فرمود: هنگامى كه استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود و در برابر اهل انجيل به انجيلشان و در مقابل اهل زبور به زبورشان و در مقابل
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 542