responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 541

بزرگ زردشتيان) و نسطاس رومى (عالم بزرگ نصرانى) و همچنين علماى ديگر علم كلام را دعوت كند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و هم آن حضرت سخنان آن ها را.

فضل بن سهل آن ها را دعوت كرد، هنگامى كه جمع شدند، نزد مأمون آمد و گفت: همه حاضرند!.

مأمون گفت: همه آن ها داخل شوند. پس از ورود، به همه خوش آمد گفت، سپس افزود:

من شما را براى كار خيرى دعوت كرده ام و دوست دارم با پسر عمويم كه اهل مدينه است و تازه برمن وارد شده، مناظره كنيد. فردا همگى نزد من آييد و احدى از شما غيبت نكند. همه گفتند: چشم، همه سر بر فرمانيم! و فردا صبح همگى نزد تو خواهيم آمد.

حسن بن سهل نوفلى[1] مى گويد: ما خدمت امام على بن موسى الرضا مشغول صحبت بوديم كه ناگاه ياسرِ خادم كه عهده دار كارهاى حضرت بود، وارد شد و گفت مأمون به شما سلام مى رساند و مى گويد برادرت به قربانت باد! اصحاب مكاتب مختلف و ارباب اديان و علماى علم كلام از تمام فرق و مذاهب جمعند، اگر دوست داريد قبول زحمت فرموده فردا به مجلس ما آييد و سخنان آن ها را بشنويد و اگر دوست نداريد، اصرار نمى كنم و نيز اگر مايل باشيد ما به خدمت شما مى آييم واين براى ما آسان است!

امام(عليه السلام) در يك گفتار كوتاه و پر معنا فرمود:

«سلام مرا به او برسان و بگو مى دانم چه مى خواهى؟ من ان شاءالله صبح نزد شما خواهم آمد» .[2]

نوفلى كه از ياران حضرت بود، مى گويد: وقتى ياسر خادم از مجلس امام


[1] با اين كه علماى رجال، حسن بن سهل نوفلى را توثيق نكرده اند، اما گفته اند: او را كتابى است خوب و كثيرالفائده ( اردبيلى، جامع الرواة، ج1، ص 226).
[2] صدوق، همان كتاب، ج1، ص 155.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 541
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست