responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 393

خيرانديشى را درباره هرمسلمانى برخود واجب مى دانم، چگونه آن را درباره تو روا ندارم؟ اى عبدالله، اين آروزهاى باطل را از خود دور كن و بدان كه اين دولت از آن بنى عباس خواهد بود، و مانند همين نامـه براى من نيز آمده است. عبدالله با ناراحتى از نزد جعفر بـن محمـد بيرون رفت.

«عمر بن زين العابدين» نيز با نامه ابوسلمه برخورد منفى داشت. وى نامه را رد كرد و گفت: من صاحب نامه را نمى شناسم كه پاسخش را بدهم.[1]

هنگامى كه پرچم هاى پيروزى به اهتزاز در آمد و نشانه هاى فتح نمايان شد، «ابوسلمه» براى بار دوم طى نامه اى به امام صادق(عليه السلام) نوشت: «هفتاد هزار جنگ جو در ركاب ما آماده هستند، اكنون موضع خود را روشن كن». امام(عليه السلام) باز همان جواب قبلى را داد.[2]

ابوبكر حضرمى روايت مى كند كه من و ابان بن تغلب به محضر امام صادق(عليه السلام)رسيديم و اين هنگامى بود كه پرچم هاى سياه در خراسان برافراشته شده بود. عرض كرديم: اوضاع را چگونه مى بينيد؟ حضرت فرمود:

«در خانه هاى خود بنشينيد، هر وقت ديديد ما گرد مردى جمع شده ايم، با سلاح به سوى ما بشتابيد».[3]

امام در بيان ديگرى به ياران خود فرمود:

«زبان هاى خود را نگاه داريد و از خانه هاى خود بيرون نياييد، زيرا آن چه به شما اختصاص دارد (حكومت راستين اسلامى) به اين زودى به شما نمى رسد...».[4]


[1] ابن طقطقى، همان كتاب، ص 154; مسعودى، مروج الذهب، ج3، ص 253ـ 254. مسعودى از نامه عمر بن زين العابدين ياد نمى كند.
[2] مجلسى، بحارالأنوار، ج47، ص 133.
[3] مجلسى، همان كتاب، ج52، ص 139.
[4] همان.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 393
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست