responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 354

ـ سؤال ديگرى دارم.

ـ بفرماييد.

ـ به چه دليل عقيده داريد كه ميوه ها و نعمت هاى بهشتى كم نمى شود و هرچه از آن ها مصرف شود، باز به حال خود باقى بوده كاهش پيدا نمى كند؟ آيا نمونه روشنى از پديده هاى اين جهان مى توان براى اين موضوع ذكر كرد؟

ـ آرى، نمونه روشن آن درعالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغى صدها چراغ روشن كنيد، شعله چراغ اول به جاى خود باقى است و از آن به هيچوجه كاسته نمى شود!...

...اسقف هرسؤال مشكلى به نظرش مى رسيد، همه را پرسيد و جواب قانع كننده شنيد و چون خود را عاجز يافت، به شدت ناراحت و عصبانى شد و گفت: «مردم! دانشمند والا مقامى را كه مراتب اطلاعات و معلومات مذهبى او از من بيش تر است، به اين جا آورده ايد تا مرا رسوا سازد و مسلمانان بدانند پيشوايان آنان از ما برتر و داناترند؟! به خدا سوگند ديگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال ديگر زنده ماندم، مرا در ميان خود نخواهيد ديد!» اين را گفت و از جا برخاست و بيرون رفت!

اتهام ناجوانمردانه

انتقاد امام باقر (عليه السلام) از استحاله فرهنگى توسط امويان …

اين جريان به سرعت در شهر دمشق پيچيد و موجى از شادى و هيجان درمحيط شام به وجود آورد. هشام، به جاى آن كه از پيروزى افتخارآميز علمى امام باقر(عليه السلام) بر بيگانگان خوشحال گردد، بيـش از پيـش از نفوذ معنوى امام(عليه السلام)بيمناك شد و ضمن ظاهرسازى و ارسال هديه براى آن حضرت، پيغام داد كه حتماً همان روز دمشق را ترك گويد! نيز بر اثر خشمى كه به علت پيروزى علمى امام(عليه السلام) به وى دست داده بود، كوشش كرد درخشش علمى و اجتماعى ايشان را با حربه زنگ زده تهمت از بين ببرد و رهبر عالى قدر اسلام را متهم به گرايش به مسيحيت نمايد! لذا با كمال ناجوانمردى به برخى از فرمانداران خود (مانند فرماندار شهر مدين) چنين نوشت:

اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 354
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست