responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 333

خدا قسم من هيچ گاه كتاب خدا را به چيزى آلوده نمى سازم.[1]

قرظة بن كعب از اصحاب پيامبر مى گويد: «عازم كوفه (به جهت انجام مأموريت استاندارى از طرف خليفه دوم) بودم خليفه تا مسافتى بيرون از مدينه ما را بدرقه نمود و گفت: آيا مى دانيد براى چه به بدرقه شما آمدم، گفتيم براى اين كه خواستى ما را تكريم نمايى، گفت: بلى، ولى هدف ديگرى نيز داشتم و آن اين كه شما به شهرى مى رويد كه مردمش خيلى قرآن مى خوانند، شما آن ها را از خواندن قرآن به شنيدن حديث پيامبر اسلام مشغول نكنيد» پس از آن قرظه در جواب درخواست نقل حديث پيامبر توسط مردم، به آنان مى گفت: عمر ما را از آن نهى كرده است.[2]

محمد بن مسلم زُهْرى مى گويد: چون عمر بن خطاب خواست سخنان پيامبر راگردآورى كند، با صحابه پيامبر در اين باره مشاوره كرد و آن ها نظر مثبت دادند. عمر يك ماه درباره آن فكر كرد و سپس گفت: من خواستم سخنان پيامبر را گردآورى كنم ولى قومى را به يادآوردم كه پيش از شما كتاب هايى نوشتند و چنان اوقات خود را صرف آن كردند كه كتاب خدا را رها كردند، به خدا سوگند من هيچ گاه كتاب خدا را به چيزى آلوده نمى سازم.[3]

اگر واقعاً انگيزه اين بود، نمى توانست مجوز جلوگيرى از نقل حديث باشد، بلكه راه حل اين بود كه خليفه مردم را به خواندن قرآن و توجه به آن تشويق كند نه كلاً حديث را تعطيل كند، البته هنوز قرآن مورد توجه مردم بود; به گواه اين كه در زمان خلافت عثمان هنگام جمع آورى قرآن، مسلمانان آيات و سوره هاى قرآن را كه در حفظ يا به صورت مكتوب داشتند، در اختيار هيئت تدوين قرآن قرار دادند.


[1] متقى هندى، همان، ج10، ص 293.
[2] ذهبى، تذكرة الحفاظ، ج1، ص7 ـ1; امينى، همان، ج6، ص 294; با كمى تفاوت، ابن سعد، همان، ج7، ص6.
[3] متقى هندى، همان، ج10، ص 239، شماره 29474; ابورية، اضواء على السنة المحمديه، ص 46، 47.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 333
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست