responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 332

وحى است) مى فرمايد: «هرگز پيامبر در گفتار خود از روى هوى و هوس سخن نمى گويد و هر چه بگويد، طبق وحى الهى است».[1]

از اين گذشته، خداوند صراحتاً سخنان و دستورهاى پيامبر را براى مسلمانان حجت قرار داده و فرموده است: «و آن چه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد و از آن چه نهى كرده خوددارى كنيد».[2]

عبدالله عَمْرو از پيامبر نقل مى كند كه حضرت با اشاره به دو لب خود به من فرمود: «اى فرزند عمر، سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، جز حق چيزى از ميان اين دو، بيرون نمى آيد، آن چه مى گويم بنويس».[3]

باز عبدالله بن عمرو مى گويد: به رسول خدا عرض كردم: هر چه از شما مى شنوم بنويسم؟، فرمود: بلى. عرض كردم: چه در حال خوشى و چه در حال غضب؟، فرمود: بلى، من در هر دو حال، جز حق نمى گويم.[4]

آيا با وجود اين همه دلايل و شواهد بر حجيت و اهميت حديث، اقدام خليفه، چگونه قابل توجيه بود و او با استناد به چه امورى، دست به چنين اقدامى زد؟

در پاسخ اين سؤال ها يادآورى مى شود كه برخى توجيهات، در جهت مشروعيت بخشيدن به اين امر توسط خود خليفه در آن زمان مطرح شده كه مقبول به نظر نمى رسد. اينك اين توجيهات و نقد آن ها:

1. نگرانى از سرگرمى مسلمانان به حديث ومتروك شدن قرآن. اين عذر از طرف خليفه دوم مطرح گرديد او گفت: قومى را به ياد آوردم كه پيش از شما كتاب هايى نوشت و چنان اوقات خود را صرف آن كردند كه كتاب خدا را رها ساختند، به


[1] و ما ينطق عن الهَوى* إن هو إلاّ وحى يوحى. (نجم: 3 و 4).
[2] وما اتيكم الرّسول فخذوه وما نهيكم عنه فانتهوا (حشر: 7).
[3] فاومأ إلى شفتيه فقال و الّذى نفسى بيده ما يخرج ممّا بينهما الاّ حق، فاكتب (حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين، ج1، ص 104 و ر.ك : سيوطى، تدريب الراوى، ج2، ص 62.
[4] سيوطى، تدريب الراوى، ج2، ص 62.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 332
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست