responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 231

استمالت هاى بسـيار كرد و گفـت: لعنـت بـر پـسر مـرجـانـه بـاد! ا گـر مـن صاحـب ] طرف مقابل [پـدر تو بودمى نگذاشتمى كه كار بدين مقام رسيدى و آن چه او از من بخواستى بدادمى و حاجت او را روا كردمى و ليكن قضا گذشت، بايد كه چون به مدينه رسى هر كار و حاجتى كه باشد بنويسى و امام را خلعـت بـداد و زنان را تشريف ها فرستاد و ليكن گويند كه اهل بيت هيچ قبول نكردند».[1]

يزيد بيش از چهار سال پس از فاجعه عاشورا زنده نماند، اما اين ننگ و رسوايى را براى ابد براى خاندان بنى اميه به ارث گذاشت، به طورى كه هركدام از خلفاى اموى بعدى كه اندكى عقل و درايت داشتند، از تكرار كارهاى يزيد پرهيز مى كردند.چنان كه «يعقوبى»، مورخ نامدار اسلام، مى نويسد:

«عبدالملك بن مروان» (درزمان حكومت خود) به «حجاج» كه از طرف وى حاكم حجاز بود، نوشت: مرا به خون فرزندان ابوطالب آلوده نكن، زيرا من ديدم كه چون خاندان حرب (ابوسفيان) با آنان در افتادند، برافتادند.[2]

2. احياى سنّت شهادت

پيامبر اسلام با آوردن آيينى نو كه بر اساس ايمان به خدا استوار بود، سنت شهادت را پى ريزى كرد و به گواهى تاريخ، عامل بسيارى از پيروزى هاى بزرگ مسلمانان، استقبال آنان از شهادت در راه خدا به خاطر پيروزى حق بود، اما پس از درگذشت پيامبر، در اثر انحراف حكومت اسلامى از مسير اصلى خود، گسترش فتوحات و سرازير شدن غنايم به مركز خلافت و عوامل ديگر، كم كم مسلمانان روحيه سلحشورى را از دست دادند و به رفاه و آسايش خو گرفتند،


[1] عمادالدين طبرى، كامل بهائى، ص302.
[2] تاريخ يعقوبى، ج3، ص49 (ضمن حوادث زمان حكومت عمر بن عبدالعزيز). اين نامه را در صفحات گذشته نيز نقل كرده ايم.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 231
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست