responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 223

برادرى داشتم كه او را نيز على بن الحسين مى گفتند، مردم او را كشتند.

ـ نه، خدا او را كشت!

ـ اَلله ُ يَتَوَفِّى الاَْنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَالَّتى لَمْ تَمُت فى مَنامها[1] : (خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى كند و ارواحى را نيز كه نمرده اند، به هنگام خواب مى گيرد).

ـ با چـه جرأتى اين گونه جواب مرا مى دهى؟ او را ببريد و گردنش را بزنيد!

در اين هنگام زينب كبرى(عليها السلام) كه حافظ وديعه امامت بود، گفت: پسر زياد! كسى از مردان ما را زنده نگذاشتى، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز با او بكش!

على بن الحسين(عليه السلام) گفت: عمه! خاموش باش تا من با او سخن بگويم، سپس گفت: پسر زياد! مرا از كشتن مى ترسانى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن براى ما امر عادى، و شهادت، براى ما كرامت است؟![2]

خطبه امام سجاد(عليه السلام) در شام

چنان كه قبلاً هم اشاره شد، سفر بازماندگان امام حسين(عليه السلام) به شام، در رساندن پيام انقلاب حسين(عليه السلام) و افشاى ماهيت پليد حكومت يزيد، نقش اساسى داشت. آنان در لباس اسارت، همان جهاد مقدسى را انجام دادند كه حسين(عليه السلام) در لباس خون و شهادت انجام داد. توقف اسيران در شام فرصت خوبى به آنان داد تا مردم شام را كه در اثر تبليغات چهل ساله معاويه شناخت صحيحى از اسلام و خاندان پيامبر نداشتند، آگاه سازند. از اين رو بازماندگان حسين(عليه السلام) از هر مناسبتى در اين زمينه بهره بردارى مى كردند. خطبه امام سجاد(عليه السلام)كه در يكى از روزهاى توقف در شام ايراد شد، در اين ميان نقشى تعيين كننده داشت و يزيد را رسواى خاص و عام ساخت.

مرحوم «علامه مجلسى» به نقل از صاحب «مناقب» و ديگران مى نويسد: روايت شده است كه روزى يزيد دستور داد منبرى گذاشتند تا خطيب بر


[1] سوره زمر: 42.
[2] سيد بن طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، ص68.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 223
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست