اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 211
داشت و از پليدى پاك گردانيد. جز فاسق رسوا نمى شود و جز بدكار، دروغ نمى گويد، و بدكار ما نيستيم، ديگرانند (يعنى تو و دار و دسته ات هستيد) و ستايش مخصوص خداوند است.[1]
ـ ديدى خدا با خاندانت چه كرد؟!
ـ جز زيبايى نديدم! آنان كسانى بودند كه خدا مقدر ساخته بود كشته شوند و آن ها نيز اطاعت كرده و به سوى آرامگاه خود شتافتند و به زودى خداوند تو و آنان را (در روز رستاخيز) با هم رو به رو مى كند و آنان از تو، به درگاه خدا شكايت و دادخواهى خواهند كرد، اينك بنگر كه آن روز چه كسى پيروز خواهد شد، مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!
پسر زياد (از سخنان صريح و تند زينب و از اين كه او را با نام مادر بزرگ بدنامش يعنى مرجانه خطاب كرد) سخت خشمگين شد و خواست تصميم ظالمانه بگيرد. يكى از حاضران به نام «عمرو بن حريث» گفت: امير! اين يك زن است و كسى زن را به خاطر سخنانـش موأخـذه نمى كند.
پسر زياد بار ديگر خطاب به زينب گفت:
خدا دلم را با كشته شدن برادر نافرمانت حسين و خاندان شورش گر و سركِشَت شفا داد.
زينب گفت:
به جانم قسم مهتر مرا كشتى، نهال مرا قطع كردى و ريشه مرا در آوردى، اگر اين كار مايه شفاى توست، همانا شفا يافته اى .
پسر زياد كه تحت تأثير شيوائى كلام زينب قرار گرفته بود، با خشم و استهزا گفت: اين هم مثل پدرش سخن پرداز است، به جان خودم پدرت نيز شاعر بود و سخن به سجع مى گفت.
زينب گفت:
[1] انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا و الحمدللّه (شيخ مفيد، الإرشاد، ص244).
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 211