اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 191
به معاويه، گفت: تو و پدرت دشمنان خدا و پيامبر هستيد، تظاهر به اسلام كرده، كفر خود را پنهان ساخته ايد، پيامبر تو را لعن كرده است.[1]
ابن ابى الحديد معتزلى مى نويسد:
«از نظر بزرگان علماى ما (معتزله)، ديندارى معاويه مورد ايراد و اشكال است، او متهم به كفر و بى دينى است».
ابن ابى الحديد سپس اضافه مى كند:
«ما، در كتاب خود به نام «نقض سفيانيه» كه در ردّ كتاب «سفيانيه» استاد خود جاحظ نوشته ايم، سخنان علماى ما (معتزله) را در كتاب هاى كلامى شان، در مورد كفر و الحاد معاويه و نيز اهانت او نسبت به رسول خدا و تظاهرش را به جبرى گرى و عقيده «مرجئه» آورده ايم.[2]
همچنين مى نويسد:
أحمد بن ابى طاهر در كتاب «اخبار الملوك» نوشته است: روزى معاويه شنيد كه مؤذن مى گويد: «أشهد أن لا إله إلاّ الله»، مؤذن سپس گفت: «أشهد أنّ محمّداً رسول الله». در اين هنگام معاويه گفت: اى پسر عبدالله!، پدرت خوب، همت عالى داشتى، به كمتر از اين راضى نشدى كه نام تو همراه نام پروردگار عالميان باشد.[3]
اين ها نشان مى دهد كه حزب اموى چگونه در صدد نابودى اسلام بوده و يك حركت ارتجاعى را رهبرى مى كرده است؟
آلودگى هاى يزيد
يزيد كه در دامن چنين خانواده اى پرورش يافته و با فرهنگ چنين حزبى بزرگ شده بود، به آيين اسلام كه مى خواست به نام آن; برمردم حكومت كند،
[1] ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج8، ص257; سيد عليخان مدنى، الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة، ص 243 به نقل از كتاب سفيانيه جاحظ.
[2] شرح نهج البلاغه، ج1، ص 340.
[3] همان، ج10، ص 101.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 191