اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 135
مى توانست آزادانه رهبرى جامعه اسلامى را به عهده بگيرد، و با توجه به اين كه معاويه درحــدود سـى سـال از آن حضـرت بزرگ تر بـود[1] و در آن ايـام دوران پيرى را مى گذرانيد و طبق شرايط عادى اميد زيادى مى رفت كه عمر وى چندان طول نكشد، روشن مى گردد كه اين شرط، روى محاسبات عادى تاچه حد به نفع اسلام و مسلمانان بود.
بقيه مواد پيمان نيز هر كدام حائز اهميت بسيار بود، زيرا در شرائطى كه در مراسـم نماز جمعـه و در حال نماز باكمال بى پروايى اميرمؤمنان(عليه السلام) مورد سـَبّ و شـَتْم قـرار مى گرفت و اين كار به صورت يك بدعت ريشه دارى در آمده بود و شيعيان و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پيامبر، همه جا مورد تعقيب و در معرض تهديد و شكنجه بودند، ارزش گرفتن چنين تعهدى از معاويه غير قابل انكار بود.
اجتماع در كوفـه
پس از انعقاد پيمان صلح، طرفين همراه قواى خود وارد كوفه شدند و در مسجد بزرگ اين شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پيمان، طى سخنرانى هايى از ناحيـه رهبران دو طـرف، در حضور مردم، تأييـد شـود تا جاى هيچ گونه شك و ترديدى در اجراى آن باقى نماند.
اين انتظار بى جا نبود، ايراد سخنرانى جزء برنامه صلح بود، لذا معاويه بر فراز منبر نشست و خطبه اى خواند; ولى نه تنها در مورد پايبندى به شرايط صلح تأكيدى نكرد، بلكه با طعنه و همراه با تحقير چنين گفت:
«من به خاطر اين با شما نجنگيدم كه نماز و حج به جا آوريد و زكات بپردازيد! چون مى دانم كه اين ها را انجام مى دهيد، بلكه براى اين با شما جنگيدم كه شما را مطيع خود ساخته و برشما حكومت كنم».