قسم دويّم: ماضى نقلى كه حكايت از زمان گذشته را بيان نمايد و قاعده تشكيل واحد غايب معلوم مثبت آن، آن است كه به آخر واحد غايب از ماضى مطلق يك «هاى خفى» ملحق سازند، چنانچه در اين جدول نمودار است:
مجهول مثبتزده شد]ه[زده شده اندزده شده اىزده شده ايدزده شده امو بدين قياس
مجهول منفىزده نشده يا نزده شده و باقى امثله بدين قياس است.
و بعضى از ادبا، اين قسم را به ماضى قريب موسوم كرده و تعريفش نموده به اين كه دلالت دارد به زمان گذشته كه نزديك به زمان حال باشد و بعضى ديگر كه قسم اوّل را محدود ناميده بود، اين قسم را هم ماضى مؤخّر نام نهاده; و گفته كه دلالت دارد بر يك قسم گذشته اى كه زمانش از زمان قسم اوّل پيشتر است و چنانچه اشاره نمودم، امر در همه اين ها سهل و جاى مداقّه و مناقشه نيست و مخفى نماند كه هرگاه در ماضى نقلى معنى حدوث باشد، دلالت مى كند بر اين كه آن فعل تا زمان تكلّم تمام شده: «نان را خورده ام»; و اگر معنى ثبوت و دوام و بقا باشد، دلالت مى كند بر اين كه آن فعل، تمام نشده و هنوز اثر آن تا زمان تكلّم باقى است: «دانسته ام»، «نشسته ام»، «خفته ام».
دستور: گاه است كه به آخر واحد غايب ماضى نقلى بعد از «هاى خفى»، لفظ «است» آرند بلكه گاه باشد كه «الف» را از «است» حذف كرده و «ست» را به ماضى مطلق ملحق نموده و ضمائر را بدو ملصق سازند: «زدست»، «زدستند» و بدين قياس; و در اين حال، معنى اقتدار و استمرار را نيز افاده نمايند و اگر چه تمامى صيغ بيستوچهارگانه بنا به دستور مذكور، موافق جدول ذيل مى باشد:
ايضاً صيغ24گانه ماضى نقلى به طور ديگر
معلوم مثبتزدستزدستندزدستىزدستيد و بدين قياس
معلوم منفىنزدستنزدستندنزدستىنزدستيدو بدين قياس
مجهول مثبتزده شدستزده شدستندزده شدستىو بدين قياس
مجهول منفى نزده شدست يا زده نشدست و ساير امثله به همين قياس
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى الجزء : 1 صفحة : 99