responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 79

6) سزاور، آن است كه موصوف و صفت متّصل به يكديگر باشند و گاهى به حكم ضرورت، كلمه اجنبى ميان آن ها فاصله باشد: «يكى تيغ زد تيز بر گردنش».

7) اگر صفت، حال خود موصوف را بيان كند، آن را صفت به حال موصوف نامند: آدم خوب و چيز مرغوب; و اگر حال يكى از متعلّقات موصوف را بيان كند، آن را صفت به حال متعلّق موصوف گويند: خوبرو و سياه مو; و اين چنين صفت، بيشتر بر موصوف حقيقى خود مقدّم باشد ـ چنانچه در دستور دويم اشاره نموديم ـ مگر در جائى كه صفت و موصوف به جهت شدّت ارتباط، كلمه واحده محسوب بوده و كسره رابطه را بيندازند كه در روابط صفت و موصوف مرقوم افتاد و دستور دويّم هم ملاحظه شود.

8) صفت، يا مفرد است كه تنها يك كلمه باشد و بسيط نيز گويند، همچو: پست و بلند; و يا مركّب كه از دو كلمه يا بيشتر تشكيل يابد و آن بر چهار بخش است:

1ـ آن كه از دو اسم، مركّب گردد، خواه هر دو اسم غير صفت باشد همچو آيينه رو و كمان ابرو و گل بدن و سيم تن; و خواه يكى صفت و ديگرى غير صفت باشد، همچو: بلندپايه و كم مايه.

2ـ آن كه از اسم و فعل تركيب يابد، همچو: كمياب و پامال.

3ـ آن كه از اسم و حرف تشكيل يابد، همچو: دويّم و سيّم و باخبر و بى هوش و نامرد.

4ـ آن كه از فعل و حرف آميزش يابد، مانند خريدار و گرفتار و دانا و بينا; و سيّم و چهارم را صفات اداتيّه نيز گويند و تركيب از دو فعل و دو حرف امكان ندارد; و پوشيده نماند كه صفات مركّبه مطلقا به دو نوع است:

نوع اوّل، وصف تركيبى: آن كه از اجتماع دو يا سه كلمه تركيب يابد كه در حالت اجتماع، افاده معنى صفت نموده و آن را مركّبا به جاى صفت مى توان آورد و به موصوفى از خارج، محتاج نگردد و اين را وصف تركيبى گويند و بر هفت صنف مى باشد:

1) آن كه از مصدر تخفيفى و معمول آن، تركيب يابد، مانند: زربافت و سرنوشت.

2) آن كه از اسم فاعل و معمول آن مركّب گردد: راستگو و دروغگو.

3) آن كه از اسم مفعول و معمول آن تشكيل يابد: دل داده و سايه پرورده.

4) آن كه از صفت معكوس و موصوف آن آميزش يابد، مانند: سياه چشم و سفيدچرده.

5) آن كه با حذف كسره رابطه از موصوف و صفت متشكّل گردد، همچو: دل آگاه و دست دراز.

6) آن كه با اضافه تشبيهى مقلوب باشد، همچو: ماه لقا و ماهرخ و لاله رخ.

7) آن كه با اضافه اختصاصى مقلوب باشد: ماه پرتو و مشكبو.

نوع دويّم، تركيب وصفى: آن كه از افزودن پاره اى ادوات متفرّقه بر اسم و فعل تشكيل يافته و معنى صفتى از آن ها به حصول پيوسته و محتاج به موصوفى از خارج نگردد و اين را تركيب وصفى گويند; و گاه است كه به مناسبت هر يك از معانى مختلفه حاصله از ادوات مزبوره به اسم خاصّى موسوم گردد، چنانچه اگر از ادوات نسبت باشد، آن را صفات نسبيّه گويند و اگر از قبيل لون و رنگ باشد، صفات الوانيّه ناميده و اگر مفيد تشبيه باشد، صفات مشابهت خوانند و اگر حفظ و حراست را بفهماند، صفات محافظت نام نهند و اگر مالكيّت را مشعر باشد، صفت ملكيّه

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 79
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست