responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 107

و نمودن، نماى و فرمودن، فرماى و فرسودن، فرساى و پيمودن، پيماى و آزمودن، آزماى و مانند اين ها.

شاذّ: بودن و باش اگر از باشيدن مأخوذ نباشد.

بيان هفتم: «ش» كه بعد از «الف» مبدّل به «راء مهمله» گردد: انباشتن، انبار و داشتن، دار و كاشتن، كار و گماشتن، گمار و پنداشتن، پندار; و بعد از غير الف قاعده كليّه ندارد بلكه گاهى «شين» به حال خود باقى بوده: كشتن، كُش; و گاهى به «راء مهمله» مبدّل گرديده: گذشتن و گذر; و گاهى به «سين مهمله» تبديل يافته و به جهت بيان كسره ماقبل، پيش از آن «ياى تحتانى» افزايند: نوشتن، نويس و رشتن، ريس; و گاهى مبدّل به لام گردد: هشتن، هل و امّا «شدن» و «شو» بعيد نيست كه در اصل «شودن» باشد.

بيان هشتم: «ف» كه در مشتقّات بعد از حذف ادات مصدر، گاهى به حال خود باقى بوده و به هيچ گونه تغيير نيابد همچو: آلفتن و بيالُف و بافتن و بباف و شكافتن و شكاف و شكفتن و بشكف و مانند اين ها.

و گاهى مبدّل به «ب» گردد همچو آشوفتن و آشوب و تافتن و تاب و روفتن و روب و شتافتن و شتاب و فريفتن و فريب و كوفتن و كوب و مانند اين ها; و اشكال مزبور در بيان پنجم در اينجا نيز جارى; و مى توان گفت كه اين قبيل افعال، دو مصدر داشته و از آشوبيدن و تابيدن و روبيدن و شتابيدن و فريبيدن و كوبيدن اشتقاق يافته و همچنين پذير و كاو و سُنب كه بعضى از پذيرفتن و كافتن و سفتن مأخوذ داشته و حمل به شاذّ نموده اند، دور نيست كه از پذيريدن و كاويدن و سنبيدن مأخوذ بوده و موافق دستور مذكور در بيان سيّم باشند چنانچه اين مصادر هم در كلمات اهل لسان ديده شده است.

شاذّ: گرفتن و گير، رفتن و رو، گفتن و گوى.

تنبيه: از مصادر فائيّه «آلفتن» مستقبل ندارد; و «نهفتن» امر و مستقبل، هيچكدام ندارد.

بيان نهم: «ا» كه در مشتقّات علاوه بر ادات مصدريّت محذوف گردد: افتادن، افت ]و[ ايستادن، ايست ]و [فرستادن، فرست ]و [نهادن، نِه.

شاذّ: دادن، دِه ]و[ زادن، زاى ]و[ ستادن، ستان ]و [گشادن، گشاى.

بيان دهم: «ر» كه بعد از حذف ادات مصدريّت به حال خود باقى باشد: آوردن، آور ]و[ افشردن، افشر ]و [خوردن، خور ]و [ستردن، ستر ]و[ شمردن، شمر ]و[ فسردن، فسر ]و[ گستردن، گستر; و گاهى پيش از آن، «يائى» افزايند: مُردن، مير; و گاهى «الفى» آرند: شمردن، شمار ]و[ سپردن، سپار ]و[ آزردن و بيازار.

شاذّ: كردن و كُن.

و امّا بُردن و بَر كه بعضى شاذّ شمرده، خطا است و چنانچه مى بينى «را» به حال خود باقى و تبديل ضمّ مصدر به فتحه در ساير مشتقّات به جهت عدم اشتباه به مشتقّات «بُريدن» است.

بيان يازدهم: «س»; در جائى كه ماقبل ادات مصدر «سين» باشد، پس اگر پيش از «سين» هم «الف» باشد، «سين» را مبدّل به «يا» نمايند: آراستن و آراى و پيراستن و پيراى; و امّا خواه و كاه از خواهيدن و كاهيدن مأخوذ شده اند نه خواستن و كاستن و اگر پيش از «سين»، «غير الف» بوده و مضموم باشد، به جهت بيان ضمّه، «واوى» پيش از آن آورده و خودش را مبدّل به «ى» نمايند: جستن و جوى و شستن و شوى و رستن و روى; و بعيد نيست كه اين ها هم، موافق

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 107
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست