اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 55
جهان خارج از خود ديده- و كارهائى بحسب خواهش خود انجام داده- البته در اينجا نبايد فراموش كرد- كه در اين تماشا به خطاهائى
اول كسى كه در اصطلاحات فلسفى- اين كلمه را بكار برده افلاطون است- كه باعتبار يكى از معانى لغوى آن نمونه- آنرا در مورد يك سلسله حقايق مجرده كه خود قائل بوده- و امروز در ميان ما بنام مثل افلاطونى معروف است- استعمال كرده است- .
افلاطون براى هر نوعى- از انواع موجودات جهان ماده يك وجود مجرد عقلانى- كه افراد محسوسه آن نوع پرتو او- و او نمونه كامل آن افراد است قائل است و او را ايده- كه مترجمين دوره اسلامى مثال ترجمه كردهاند مىخواند- افلاطون منكر وجود افراد محسوسه نيست- بلكه وجود آنها را متغير و جزئى و فانى مىداند- بر خلاف ايده يا مثال كه به عقيده وى- داراى وجود لا يتغير و كلى و باقى است- .
در ميان مسلمين اشراقيون به مثل افلاطونيه معتقد بودند- مير فندرسكى در قصيده معروف خود- اشاره باين مطلب مىكند آنجا كه مىگويد- چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستى صورتى در زير دارد آنچه در بالاستى صورت زيرين اگر با نردبان معرفت بر رود بالا همى با اصل خود يكتاستى صورت عقلى كه بى پايان و جاويدان بود با همه و بى همه مجموعه و يكتاستى اين سخن در رمز دانايان پيشين سفتهاند پى برد در رمزها هر كس كه او داناستى در نيابد اين سخن را هيچ فهم ظاهرى گر ابو نصر ستى و گر بو على سينا ستى - .
از كسانى كه سخت با اعتقاد به مثل افلاطونى مخالف بوده- و بر آن طعنهها و تشنيعاتى وارد كرده- شيخ الرئيس ابو على بن سينا است- .
طبق عقيده افلاطون افراد متغير مادى- تنها بحواس ادراك مىشوند- ولى علم بانها تعلق نمىگيرد- زيرا علم به چيزى تعلق مىگيرد كه كلى- و خارج از حيطه زمان و مكان است و آن همان ايده است- .
بنا بر آنچه از كتب تاريخ فلسفه استفاده مىشود- تا اواخر قرن هفدهم
اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 55