اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 154
و حركت را به من بدهيد جهان را مىسازم - .
مرحوم فروغى مىگويد- دكارت به وجه علمى باز نمود- كه محسوسات انسان با واقع مطابق نيست- فقط وسيله ارتباط بدن با عالم جسمانى است- و تصويرى از عالم براى ما ميسازد كه حقيقت ندارد- حقيقت چيز ديگرى است- مثلا گوش آواز مىشنود اما صوت حقيقت ندارد- و اگر سامعه واقع را درك مىكرد- فقط حركاتى از هوا يا اجسام ديگر بما مىنمود- و نيز مىگويد دكارت فقط همان مفهومات فطرى را- اساس علم واقعى مىداند - .
دكارت مىگويد- تصوراتى كه در ذهن ما است سه قسم است- نخست فطريات يعنى صورى كه همراه فكرند- يا تحولات فكرى يا قاعده تعقل مىباشند- دوم مجعولات يعنى صورى كه قوه متخيله در ذهن ميسازد- سوم خارجيات يعنى آنچه بوسيله حواس پنجگانه- از خارج وارد ذهن مىشود- تصورات مجعول را چون متخيله ميسازد- ميدانيم كه البته معتبر نيستند- مفهوماتى هم كه از خارج وارد ذهن مىشوند- نمىتوانيم مطمئن باشيم كه مصداق حقيقى در خارج دارند- اگر هم داشته باشند يقين نيست- كه صورت موجود در ذهن ما با امر خارجى مطابق باشد- چنانكه صورتى كه در ذهن ما از خورشيد هست- مسلما با حقيقت موافقت ندارد- زيرا به قواعد نجومى مىدانيم- خورشيد چندين هزار برابر زمين است- و حال آنكه صورتش در ذهن ما- اندازه يك كف دست هم نيست- .
در باره فطريات مىگويد- فطريات كه عقل آنها را بالبداهه دريافت مىنمايد- يقينا درست است و خطا براى ذهن در آنها دست نمىدهد- مانند شكل و حركت و ابعاد از امور مادى صرف- و دانائى و نادانى و يقين و شك از امور عقلى صرف- وجود و مدت و وحدت از امور مشترك بين مادى و عقلى- .
ايضا در باره فطريات مىگويد- هر كس به شهود و وجدان بالبداهه- حكم بوجود خويش مىكند- يا ادراك مىنمايد كه مثلث سه زاويه دارد- و كره بيش از يك سطح ندارد- و دو چيز مساوى بيك چيز متساوى هستند - .
دكارت در فلسفه خود در الهيات و طبيعيات- تنها فطريات و معقولات صرفه را پايه قرار مىدهد- و مطابق روش منطقى مخصوص بخود سلوك كرده- آراء و نظريات خاصى در باب نفس- و جسم و خدا و اثبات لا يتناهى بودن جهان- و غير اينها اظهار مىدارد- .
جماعت ديگرى از فلاسفه مانند لايب نيتس - [1]و مالبرانش [2] و اسپينوزا [3]