اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 145
قانون علمى ثابت و لايتغير- كه تصور هيچگونه اشتباهى در آن نرود نمىشناسد- و اعتقاد به چنين قانونى را يك نوع غرور- و از خصائص دوره اسكولاستيك [1]و قرون وسطائىها مىداند- در نظر دانشمندان جديد اعتقاد بقطعى بودن- و يقينى بودن يك قانون علمى- آن طور كه قدما تصور مىكردند يك عقيده ارتجاعى است- .
شايد از قرن نوزدهم ببعد- در ميان دانشمندان كسى يافت نشود- كه مانند قدما در طبيعيات اظهار جزم و يقين كند- هر چند قدما هم مسائل طبيعيات- و فلكيات را چندان يقينى نمىدانستند- و آنها را حدسيات مىخواندند- دانشمندان جديد هر گاه فرضيهاى ابراز دارند- كه تجربههاى موجود آن را تاييد كند- ادعاى يقين مطلق در باره آن نمىكنند- و بعنوان حقيقت مسلم آنرا بيان نمىكنند- .
اينشتين
[2] دانشمند معروف معاصر- در باره نظريه معروف خود نسبيت- كه جانشين نظريه جاذبه عمومى نيوتن - [3]در فيزيك شده است بيش از اين نمىگويد كه- تجربههاى فعلى آنرا تائيد كرده است- .
آرى تنها ماديون هستند- كه در اين مسائل اظهار قطع و يقين مىكنند- و اين مسائل را حقايق مسلمه تلقى مىكنند- و به دانشمندانى كه پديد آورنده اين فرضيهها هستند- اعتراض دارند كه چرا در حقيقى بودن آنها ترديد دارند- .
چنانكه بعد در همين مقاله- در حاشيه مستقلى كه آراء ماديون را- در باره ارزش معلومات بيان و انتقاد مىكنيم- توضيح خواهيم داد ماديون روى غرض خاص- چارهاى ندارند جز آنكه بر خلاف همه دانشمندان- مسائل تجربى را يقينى بدانند و اگر غير از اين بگويند- پايه فلسفه موهومشان خراب مىشود- و از طرف ديگر مىبينند- فرضيههاى طبيعى بالعيان تغيير مىكند- و ناسخ و منسوخ دارد- ناچار يك مطلب موهوم ديگرى را- تكامل حقيقت عنوان مىكنند- و جار و جنجال راه مىاندازند و مىخواهند- از اين راه هم براى علوم طبيعى ارزش يقينى قائل شوند- و هم تغيير و تبديل فرضيهها را توجيه كنند- .
گمان مىكنم كه با بياناتى كه تا كنون در اين مقدمه شده- بر خواننده محترم روشن شده باشد- كه تكامل حقيقت بمعنائى كه منظور ماديين است- تغيير تكاملى موهوم محض است- و البته بعدا نيز در اينباره بحث بيشترى خواهيم كرد- .
در اينجا از يادآورى يك نكته ناگزير است- و آن اينكه مسائل علوم تجربى بر دو گونه است-