اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 141
مثلا يك حقيقت تاريخى را در نظر مىگيريم- و مىگوييم ارسطو در قرن چهارم قبل از ميلاد- شاگرد افلاطون بوده است- يا يك حقيقت طبيعى را و مىگوييم- فلزات در اثر حرارت منبسط مىشوند- و يا يك حقيقت رياضى را و مىگوييم- سه زاويه مثلث مساوى است با دو قائمه- و يا يك حقيقت فلسفى را و مىگوييم- دور و تسلسل باطل است- آيا ممكنست بتدريج در اثر تكامل علوم- و يا هر چيز ديگر اين حقائق صحيحتر و صادقتر بشوند- و درجه حقيقى بودن آنها بالاتر برود البته نه- .
يك چيز ديگر ممكنست- و آن اينكه اطلاعات ما- نسبت بهر يك از موضوعات بالا توسعه پيدا كند- و بر معلومات ما افزوده شود- مثلا ابتداء اطلاع ما راجع به روابط ارسطو و افلاطون - بيش از اينكه ارسطو در قرن چهارم قبل از ميلاد- شاگرد افلاطون بوده نبود- ولى كم كم در اثر تحقيقات تاريخى- اطلاعات ما توسعه پيدا كرد- و روابط بيشترى را كشف كرديم و معلوم شد- كه ارسطو از سن هيجده سالگى بدرس افلاطون حاضر شده- و تا بيست سال ادامه داده و اين شاگردى در شهر آتن بوده- و ارسطو در باغ معروف آكادميا- [1]كه تقريبا در يك كيلومترى شهر بوده- بدرس افلاطون حاضر مىشده- و افلاطون او را كه عقل مدرسه لقب داده بود- .
يعنى علاوه بر حقيقت اول يك سلسله حقايق ديگر- در ذهن ما وارد شد نه اينكه حقيقت اول كمال يافت- و درجه حقيقى بودنش بالا رفت- .
و همچنين ممكنست در اثر پيشرفت فيزيك- يك سلسله خواص ديگرى از فلزات- در حين حرارت كشف كنيم- و در اثر ترقى رياضيات احكام ديگرى- راجع بمثلثات بدست آوريم- و در اثر پيشرفت فلسفه- انواع و اقسام دور و تسلسل را بشناسيم- ولى هيچيك از اينها ربطى به تكامل حقيقت- بمفهوم فلسفى آن ندارد- يعنى نه اينست كه آن حقيقت اول كه پيش ما بود- رشد و كمال يافته و بتدريج حقيقتتر- و صحيحتر و صادقتر شده و درجه حقيقى بودنش بالا رفته- بلكه فقط در اثر كاوشهاى علمى يك عده حقايق ديگرى- مربوط بان موضوع در ذهن ما حاصل شده است- .
الف همين معنا كه در بالا اشاره شد- توسعه تدريجى معلومات- .
ترديدى نيست كه علوم رو به توسعه و افزايش است- و تحقيقات دانشمندان هر روز فصل جديدى- در هر يك از علوم باز مىكند- و يا علم جديدى را در صحنه علوم وارد مىكند- از روز اول نه هيچيك از علوم و نه فلسفه- باين توسعه كه امروز هست نبوده- بلكه بتدريج كه از عمر تمدن بشر