اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 105
و تذكرهائى با مرور هفتاد سال- يا كمتر و بيشتر داريم- كه در ظرف اين مدتها اعصاب و مغز- با همه محتويات مادى خود چندين بار- تا آخرين جزء مادى خود تغيير و تبديل يافتهاند- .
اشكال- [سوم]
دانشمندان مادى باين استدلال پاسخ ميدهند- كه تبدلاتى
باقى نگذارد يا خود باقى نماند- ممكن نيست خود بخود با نبودن عوامل مؤثر خارجى- مجددا در صفحه ذهن حاضر شود- .
3-تذكر يادآورى يعنى مورد توجه قرار دادن- آن خاطره گذشته يا حاضر كردن- آن خاطره گذشته در صفحه روشن ذهن- .
4-تشخيص بازشناسى يعنى- تميز دادن اينكه اين يادآورى امر گذشته است- نه احساس مجدد و نه تخيل واهى- .
تئوريها و فرضيههاى دانشمندان- راجع به مرحله دوم از اين چهار مرحله مرحله حفظ است- .
راجع به اين جهت كه صورتهاى ادراكى- در مدتى يكه مورد توجه ذهن نيست- در چه حالى است به چه نحو نگاهدارى مىشود- مثلا در مثال بالا پس از آنكه رفيق خود را ملاقات نمود- و مذاكراتى بين آنها صورت گرفت- در مدتى كه اين ملاقات و مذاكره مورد توجه ذهن نيست- در چه حالى است و به چه نحو نگاهدارى مىشود- كه بعدها ميتواند مرحله سوم يادآورى- و مرحله چهارم بازشناسى را طى كند- .
اينك شرح بعضى تئوريهاى مهم در باره اين موضوع- .
بعضى از حكماء يونان قديم معتقد بودهاند- كه تصويرى از شىء ادراك شده در مغز نقش مىبندد- و عين آن تصوير در مغز باقى مىماند- اين نظريه امروز طرفدارانى ندارد- و از جهاتى مردود است- .
دكارت مىگويد تاثيرات ابتدائى- شيارهائى در مغز ايجاد مىنمايد- و هر وقت روح بان شيارها عبور نمود- تاثيرى مشابه تاثير اولى ايجاد مىكند- مطابق اين نظريه روح در ذات خود- موجودى است مستقل از بدن- ولى از ادراكات تنها چيزى كه باقى مىماند- شيارهاى مغزى است- اين نظريه نيز نه مورد قبول فلاسفه روحى- و نه مورد قبول فلاسفه مادى است- .
نظريههاى ديگرى نيز هست كه قابل توجه نيست- و ما فقط به شرح
اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 105