اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 412
توضيح نور قيرات
لشكر كشي چهار دهم سلطان محمود بر قيرات و نور و لوهكوت و لاهور بود
(413 ه) كه العتبي از ان ذكري دارد و فرشته گويد كه كوريات و ناردين. بين
تركستان و هندوستان افتادهاند (قرائتهاي مختلف كلمه: كيبيرت، كوريات،
قيرات) طبقات اكبري اين سرزمين را كوهستاني و سردسير داراي ميوها داند و
گويد كه مردم آن شير را ميپرستند، و اين نوع پرستش بدون ترديد با عبادت
ساكياستنها (شير) بودا ميماند، اما قول فرشته در ضبط كلمه بشكل كوريات
مستدل بنظر ميآيد و اين دو نام در طبقات اكبري و كنز المحفوظ [1] نيز
باملاي نورو كوريات مذكوراند، و البيروني در شرح درياي كابل گويد «كه اين
آب از ناحيه لمغان نزديك قلعه درونه مجتمع ميشود و در آب نور و قيرات
ميافتد، و چون به مقابل پشاور ميرسد، به انهار مختلف تقسيم ميشود. ازين
بيان البيروني واضح است كه آب نور و قيرات بايد بين شهر جلال آباد و پشاور
با درياي كابل بياميزد كه لابد همين درياي كنر كنوني باشد (ايليوت 2- 470)
هوديوالا اضافه ميكند (حواشي بر ايليوت 2/ 743) نورو قيرات درياهاي
كافرستاناند، كه بطرف شمال لمغان افتاده و بابر درباره دره نور گويد كه
يكي از دو بلوك لمغان است و قلعهئي بر قله كوه دارد كه از يك راه بدان
روند. و تومان ديگر لمغان كنر و نور گل است كه با سرزمين كافر چسپيده و
درياي چغه سراي از شمال شرق دران ميآيد، نارنج و باد رنگ و گشنيز بكثرت
پيدا ميشود و شراب قوي از ان آرند (ترجمه با برنامه ص 211) قراري كه در
بالا تذكر داده شد، البيروني نور و قيرات و دروته را ذكر كرده كه صحيح آن
درونته نزديك جلال آباد است، و نور و قيرات بايد حتما در وادي كنر باشند در
اقبالنامه جهانگيري (ص 268) آمده چون جهانگير در جلال آباد بود، مردم دره
نور باج شاهي را فرستادند.
[1]
نام اين كتاب سهوا كنز الماهپور (؟) چاپ شده و صحيح آن كنز المحفوظ است، كه
جلد دوم آن وقايع تاريخ هندراتا 1150 ه حاوي بود و نسخه خطي آن به سعيد
الدين حمدخان مراد آباد هند تعلق داشت (ستوري 1/ 493)
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 412