طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) - سراج جوزجانی، منهاج الدین

اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 362

گرديده و داب عمومي مردم شده باشد، كه در نامهاي اكثر رجال معروف و تاريخي غور بنظر مي‌آيد، و ناگفته نماند، كه اين گونه اسما و اعلام تاريخي در اقوام پشتون كه سوريان غور يكي از قبايل آنهاست، نيز ديده ميشود.
مثلا خرشبون يكي از اجداد معروف افغان است، و قوم (خروتي) تاكنون به همين نام معروف است كه شعبه‌ايست از غلجيان بين قندهار و غزنه ازين مطالعه تاريخي باين نتيجه ميرسيم، كه انتساب به حيوانات مانند گاو و اسپ و خر و غيره در ادوار گذشته مكروه و عيب نبوده، و انسانها در نامهاي خود اسماي آن حيوانات را استخدام مي‌كردند، و باستقرار مبادي ديانت اسلامي اين دأب تاريخي تغيير كرده، و اسماي عربي رواج يافته است.
ناگفته نماند: كه شايد اين (خر) تصحيفي باشد از كلمه (غر) بمعني كوه كه در اوستا و سنسكريت هم گروگيري بوده و بعد از ان در كلمات (غور، غرج، غلجي) ريشه آن دخيل بود، و در كلمه خلج غلج غرج) هم (غ به خ) تبديل شده بود. مخفي نماند كه كلمه خر در اوايل برخي كلمات فارسي براي افاده معني بزرگي نيز مي‌آمده مانند خرچنگ، خرمن، خرگاه، خربط، خرمهره، خرلنگ، خرپشته و امثال آن (برهان 721) و بعيد نيست كه درين اسماء هم مؤيد همين معني بزرگي باشد.

40) كيري، گيري، گبري‌

نام اينجا در طبقات ناصري در دو مورد مذكور افتاده، اول در آخر شرح حال سلطان مسعود كه اين پادشاه را بدانجا محبوس فرستادند و مشهد وي هم همين حصار است دوم وقتي كه قشون چنگيز قواي اغراق را تا حصار و كوهپايه (كيري) تعقيب مي‌كند، ذكر اين حصار در مبحث حديث ولايت خراسان و وقايع آن در كرت دوم واقع مي‌شود. و از موارد ذكر اين حصار همين قدر مي‌توان دريافت، كه اين حصار در ما وراي اتك و درياي سند در جايي واقع بود، كه آغاز حدود پنجاب و ثغور صوبه موجوده پشاور باشد، ضبط اين نام در كتب تاريخ بصور مختلف آمده، بيهقي در اواخر احوال سلطان مسعود و پايان جلد مكشوف تاريخ مسعودي گويد: «... پيش از ان بمدتي وي (سلطان مسعود) را بقلعه كيري بكشته بودند ...» (ص 481 نسخه خطي من) در نسخ خطي بيهقي اين نام

اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 362

صيغة PDF

شهادة

الفهرست