responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین    الجزء : 2  صفحة : 11

داد تا مقام (و) سكونت به كاليور كند، و لشكرهاء قنوج و مهر [1] و مهاون (جمله) نامزد او شد، تا در حدود كالنجر و چنديري [2] لشكري كند [3] در شهور سنه احدي و ثلثين و ستمائة از كاليور لشكر بطرف (بلاد) كالنجر برد و راي كالنجر از پيش او منهزم شد، و قصبات آن ولايت را نهب كرد، و در مدت نزديك، غنايم بسيار بدست آورد، چنانچه (در) مدت پنجاه روز بيست و پنج لك خمس سلطاني در قلم آورد [4] و بوقت مراجعت را نه اجار كه نام او جاهر بود [5] سر راه لشكر اسلام بگرفت، و در مضايق لورهاي عميق [6] راه‌بند كرد، و بر [سر] راه مستعد جنگ بايستاد، اندك ضعفي بر نصرت الدين تايسي مستولي بود لشكر را سه فوج كرد (و) بر سر (سه) راه يك فوج سوار جريده و يك فوج بنه و اتباع لشكر و اميري با ايشان و يك فوج مويشي [7] و غنايم و يك امير با ايشان.
از لفظ او شنيدم، كه هرگز در هندوستان بفضل رباني هيچ كس پشت من نديده (بود) در ان روز هندوي چنان در من افتاد [8] كه گرگ در رمه گوسپند، من لشكر به فوج كردم، تا اگر هندو با من و سوار جريده مقابل شود بنه و مواشي بسلامت برود و اگر بطرف ايشان ميل كند من و انصاران [9] در عقب او دراييم و شر او را كفايت كنيم (آن) هندو
[1] مهاون بقول ابو الفضل مربوط شهر آگره بود، كه بيانا هم از توابع آگره است، ولي مهر را درين مورد ضبط نكرده، بلكه جائي را بنام مهير در سر كار بهار ذكر ميكند (ص 68 ج 2) ولي كاليور با كاليوار كه درين كتاب بسيار مذكور مي‌افتد، غالبا گواليار است كه راورتي هم گواليور مي‌نويسد، و اين سر كار هم مانند قنوج و كول و كالپي و نارنول و غيره كه درين كتاب آمده، مربوط صوبه دار الخلافت آگره بود (ص 13- 14- ج 2 آئين اكبري)
[2] مط: جندير، اصل: جنديري راورتي: چنديري، و اين جاي در صوبه مالوه بنام سركار رايسين و چنديري واقع بود، در جنوب آگره، كه از بزرگترين شهرهاي باستاني و داراي قلعه سنگين بود، درو چهارده هزار خانه بزرگ سه صد و هشتاد و چهار بازار و سه صد و شصت فراخ سرا، و دوازده هزار مسجد بود، (آئين 2 ص 94)
[3] اصل:
لشكر ميكند،
[4] مط: آمد
[5] مط: كه جاهر نام بود، شرح اين نام گذشت
[6] لوره در فارسي به راء و در پشتو با راي ثقيله پشتو بمعني مجاري عميق سيل و گودالهائي است كه از جريان سيل پيدا مي‌شود و در ادب فارسي (لور، لوره، لوركند) هر سه مستعمل بود، فرخي راست تو را بزرگ سپاهي است وين دراز رهي است- همه سراسر پر خار و مار و لوره و جر در جنوب شهر موجوده قندهار (لوره) مجراي مشهور سيل بهاري است،
[7] مط: مواشي،
[8] اصل: درمي‌افتاد،
[9] مط: بر و دو اگر بطرف بنه يا مواشي ميل كند من با انصار عقب او
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین    الجزء : 2  صفحة : 11
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست