responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 80

عطا پرسيدند كه آيا كسى در اصحاب محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از على داناتر بود گفت نه و اللَّه كسى را از او داناتر نميدانم و عطا از اكابر علما و محدثين ايشانست ايضا از ابن عباس روايت كرده است كه گفت بخدا سوگند كه داده شده بود بعلى (ع) نه عشر علم كه مخصوص او بود و بخدا سوگند كه در يك عشر باقى با ساير مردم شريك بود و از سعيد بن مسيب روايت كرده است كه عمر پناه ميبرد بخدا از مسئله مشكلى كه او را ضرور شود و على (ع) حاضر نباشد و مكرر ميگفت اگر على نميبود عمر هلاك ميشد و فخر رازى كه امام مخالفانست در كتاب اربعين گفته است از جانب شيعه كه على (ع) اعلم صحابه است اما اجمالا براى آنكه هيچ‌كس را نزاعى نيست در آنكه در اصل خلقت در غايت ذكا و فطانت و استعداد علم و غايت حرص در طلب علم بود و رسول افضل فضلا و اعلم علما در نهايت حرص در تربيت و ارشاد او بود و على در طفوليت در حجر تربيت او بود و در بزرگى داماد او بود و در همه اوقات پيش او ميرفت و هرگز او را از خدمت او مانعى نبود و معلوم است چنين شاگردى در خدمت چنين استادى با چنين خصوصيات احوال بانتهاء معارج فضل و كمال ميرسد و اما أبو بكر در بزرگى بخدمت آن حضرت رسيد و در آن وقت هم شبانه روزى يك مرتبه ميرسيد و آن هم اندك زمانى بيشتر در خدمت آن حضرت نميبود و مشهور است كه العلم فى الصغر كالنقش فى الحجر و العلم فى الكبر كالنقش فى المدر يعنى علم در كودكى مانند نقش بر سنگ است كه بر طرف نميشود و علم در بزرگى مانند نقش بر كلوخ است كه باندك آسيبى زايل ميگردد پس از اين مجمل ثابت شد كه على عليه السّلام افضلست و اعلمست مؤلف گويد كه مؤيد اين مطلب كه او از جانب شيعه تقرير كرده است آنست كه در جامع الاصول از صحيح ترمدى روايت كرده است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام گفت كه بودم در خدمت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه هرگاه سؤال ميكردم از حضرت رسول عطا ميكرد يعنى جواب ميفرمود و اگر ساكت ميشدم ابتدا ميفرمود ايضا از صحيح نسائى روايت كرده است كه على عليه السّلام گفت مرا نسبت به حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم منزلتى بود كه احدى از خلايق را آن منزلت نبود ميرفتم در سحر بلند يعنى زود بدر خانه آن حضرت و ميگفتم السلام عليك يا نبى اللَّه اگر تنحنح ميفرمود بر ميگشتم و الا داخل ميشدم و در مشكاة از صحيح ترمدى روايت كرده است از ام عطيه كه گفت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حضرت امير را بجنگى فرستاد ديدم كه دستهاى مبارك را بسوى آسمان بلند كرده بود و دعا ميكرد كه خداوندا مرا از دنيا مبر تا على عليه السّلام را بمن ننمائى و از اين نوع احاديث كه دلالت بر كثرت ملاقات آن حضرت و شدت اختصاص آن دو بزرگوار بيكديگر و شدت اهتمام حضرت رسول در تربيت حضرت‌

اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 80
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست