responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 258

خصوصا آن حضرت در حيوة و موت يكى است و در هر دو حال رعايت آن واجب و تفصيل سخن در اين باب آنست كه موضع قبر رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن نيست كه يا تا وقت وفات بر ملكيت آن حضرت باقى بود يا در حال حيات از آن حضرت بعايشه منتقل شده بود چنانچه بعضى از سنيان ادعا كرده‌اند و بنا بر اول خالى از آن نيست كه بميراث بديگران رسيد يا صدقه بود اگر ميراث بود پس جايز نبود ابو بكر و عمر را كه امر كنند بدفن ايشان در آنجا مگر بعد از طلب رضا از ورثه و در هيچ روايتى و خبرى نقل نشده است كه از ورثه رخصتى طلبيده باشند يا بخريدن و امثال آن از ايشان گرفته باشند و اگر صدقه بود بايست كه از مسلمانان خريده باشند يا رضائى تحصيل كرده باشند و اگر انتقال در حال حيات بود بايست در اين باب حجتى يا شاهدى از عايشه بطلبند چنانچه از حضرت فاطمه طلبيدند و از براى آنكه در نظر عوام تسويلى كند فرستاد بنزد عايشه و از او رخصت طلبيد و بر هر تقدير بر عاقل خبير ظاهر است كه رخصت عايشه فايده نداشت زيرا كه اگر صدقه بود همه مستحقان در آن شريك بودند و رخصت عايشه فايده نداشت و اگر ميراث بود تصرف در آن پيش از قسمت بدون رخصت ساير ورثه حرام بود و اذن عايشه بتنهائى فايده نداشت و روايت كرده‌اند كه فضال بن حسن روزى گذشت بر مجلسى كه ابو حنيفه با جماعت بسيار از شاگردان نشسته بود و مشغول افاده بود با رفيق خود گفت و اللّه تا ابو حنيفه را خجل و ملزم نكنم از اين موضع نروم پس به نزديك رفت و بر ايشان سلام كرد و گفت اى ابو حنيفه من برادرى دارم ميگويد بهترين مردم بعد از حضرت رسالت على است و من ميگويم كه بهترين مردم بعد از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ابو بكر است و بعد از او عمر دليلى براى من بگو كه بر او حجت كنم ابو حنيفه ساعتى سر بزير انداخت پس سر برداشت و گفت بس است از براى كرامت ايشان و فخر ايشان آنكه ايشان همخوابه آن حضرت‌اند در قبر او كدام حجت از اين واضح‌تر ميباشد فضال گفت من گفتم اين را با برادرم او گفت اگر آن موضع از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود پس ايشان ظلم كردند بدفن كردن در موضعى كه حقى در آن نداشتند و اگر از ايشان بود و بحضرت بخشيده بودند بد كردند رجوع در بخشيده خود كردند و عهد را شكستند ساعتى سر بزير انداخت پس گفت ايشان بازاى مهر دخترهاى خود در آن خانه مدفونند گفت من گفتم برادرم گفت تا حضرت مهر زنان را نميداد بر او حلال نميشد چنانچه حقتعالى فرموده‌ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَ‌ ابو حنيفه گفت بگو بميراث دخترهاى خود در آنجا مدفونند فضال گفت من گفتم برادرم گفت كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از دنيا رفت‌

اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 258
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست