responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 120

ميباشد و گاه مستودع‌ وجه ششم‌ آنكه در خصوص غزوه تبوك حضرت امير را خليفه كرد بر مدينه و عزلش معلوم نشد پس بايد كه بعد از وفات نيز خليفه باشد و اگر از اين منازل و مراتب همه تنزل كنيم در اين شك نيست كه دلالت بر نهايت قرب و محبت و اختصاص ميكند بر صاحب منزلت هارونى و اخوت روحانى و اختصاص جسمانى و قرابت نسبى با مناقب جليله كه بر عالميان ظاهر است كسى را كه هيچ جهتى از جهات نداشته باشد بغير از اسنيت در كفر كه عين نقص است و شايبه كمال در او نيست مقدم داشتن عين خطا است و نزد هيچ عاقل روا نيست و اللَّه الهادى الى سواء السبيل.

فصل سيم در بيان اختصاص آن حضرت است بمحبت خدا و رسول‌

و اظهار اين معنى در موطن متعده شده است.

اول‌ آنكه جامع الاصول از صحيح ترمدى روايت كرده است از انس بن مالك كه نزد حضرت رسول مرغى آوردند حضرت فرمود اللهم ائتنى باحب خلقك يأكل معى هذا الطير يعنى خداوندا بياور بسوى من محبوبترين خلق خود را بسوى تو كه بخورد با من از اين مرغ پس على آمد و با آن حضرت خورد و بعد از آن گفته است كه زرين گفت كه در اين حديث قصه‌اى هست و در آخرش آنست كه انس با على گفت كه طلب آمرزش كن از براى من و تو را نزد من بشارتى هست پس اين حديث را نقل كرد و در مسند ابن حنبل از ثقيفه مولاى رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرده است كه زنى از انصار دو مرغ بريان در ميان دو گرده نان گذاشته براى حضرت رسول بهديه آورد چون نزد آن حضرت گذاشتند فرمود خداوندا بياور بسوى من دوست‌ترين خلق خود را بسوى تو و بسوى پيغمبر تو پس على عليه السّلام آمد و صداى خود را بلند كرد حضرت رسول پرسيد كيست گفتم على است فرمود در را بگشا چون گشودم داخل شد و آن مرغ را با يكديگر تناول فرمودند و ابن مغازلى شافعى در كتاب مناقب بسى طريق اين حديث را روايت كرده است و از جمله آنها اين است كه انس بن مالك روايت كرده است كه از براى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرغ بريانى هديه آوردند چون نزديك آن حضرت گذاشتند فرمود خداوندا بفرست بسوى من احب خلق خود را تا بخورد با من از اين مرغ در خاطر خود گفتم خداوند او را مردى از انصار گردان پس على آمد و در را آهسته كوبيد گفتم كيست گفت منم على گفتم حضرت رسول مشغول حاجتى است حضرت برگشت چون بخدمت حضرت رسول رفتم بار ديگر فرمود خداوندا بياور بسوى من محبوبترين خلق خود را بسوى تو تا

اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 120
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست