اسم الکتاب : روضة الشهداء المؤلف : کاشفی، ملا حسین الجزء : 1 صفحة : 268
رسيد پس به حكمت بالغه «ابتلاه اللّه» مبتلا گرداند خداى تعالى آن بنده را براى يافتن آن منزلت و جهت رسيدن به آن مرتبت فى جسده در تن او يعنى تن او را به امراض و اسقام و آلام گرفتار گرداند. «أو في ماله» يا ابتلا دهد او را در مال و منال كه آن را عرضۀ تلف گرداند و او را محتاج و بىبرگ و نوا سازد «او فى ولده» يا آن امتحان در فرزند او باشد يعنى ميوۀ باغ دلش را به خزان فنا از شاخسار زندگانى بريزاند و پرتو چراغ چشمش را بصرصر صرفوات و هلاك فرو نشاند «ثمّ صبروا على ذلك» پس آن بنده را صابر گرداند بر اين بليات، و توفيق شكيبائى كرامت فرمايد بر تحمل اين اذيّات «حتّى يبلغه المنزلة الّتى سبقت له» تا او را به واسطۀ صبر و بر كشيدن بار اين محنتها برساند، به آن منزلت كه از حكم ازلى براى او آماده شده است و در ديوان ارادت لميزلى مقرّر و مقدّر شده، اى عزيز! منزلتهاى رفيع و منصبهاى منيع و درجههاى بلند و مرتبههاى ارجمند نامزد بلاكشان باديه محنت و نامردان زاويۀ مشقّت كردهاند.
هر بلائى را عطائى در پى است هر كدورت را صفائى در پى است زير هر رنج است گنج معتبر خار ديدى چشم بگشا، گل نگر و نه از عبث است كه شرارۀ آتش محنت در جانهاى اولياء انداخته و به سوز شعلۀ حسرت جگر صديقان را كباب ساخته، گاهى خون مدعيان معركه محبّت بر سر ميدان هيبت، به تيغ غيرت مىريزد. و گاهى سرّ سروران مملكت عشق و مودّت را بر چهار سوى سياست به تار موئى مىآويزد، پس مرد راه و عارف آگاه و جويندۀ قرب درگاه، آن است كه هر جا متاع خوارى بيند به خريدارى برخيزد و هر جا طپانچه بلا پيدا شود رخسارۀ تسليم پيش آرد و هر جا خنجر محنتى از نيام رياضت بركشند جان را به استقبال آن فرستد.
در دام هواى تو گرفتار منم غمهاى تو را به جان خريدار منم جانبازى عشّاق گرت هست هوس اوّز كه قدم نهد در اين كار منم «فاصبر لحكم ربك فانّك بأعيننا» خوش بشارتى است. از حسين منصور مشهور است كه روزى در مناجات خود مىگفت. كه «خدايا به حقّ و حقيقت تو سوگند، كه در
اسم الکتاب : روضة الشهداء المؤلف : کاشفی، ملا حسین الجزء : 1 صفحة : 268