راغب در مفردات گوید: اخ در اصل، اخو باشد و آن، مشارکت دیگری است در
ولادت از دو طرف، یا از یک طرف، و یا از طریق رضاع (شیر خوردن)، و از آنجا
برای مشارکی به غیر آن در قبیله یا در دین یا در صنعت یا در معامله یا در
دوستی و محبت زیاد و مانند آن در اینگونه مناسبات، عاریه شده است: قوله
تعالی: «لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ.»؛
برای مشارکتشان در کفر، و قال تعالی: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، و
قال: «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»، و
قوله تعالی: «إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»، آگاهی است بر انتفای
مخالفت میان آنان، و فی قوله: «أَخا عادٍ» اخا نامیده شده، به لحاظ آگاهی
بر اینکه شفقت و مهربانی او بر آنان از نوع شفقت و مهربانی برادر نسبت به
برادرش بوده و بر این مبناست قوله: «وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ»، «وَ إِلی
عادٍ أَخاهُمْ»، «وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ.» [3] فخر الدین در مجمع
البحرین فرموده که: شیخ ابو علی گفته است: «وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا
ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّی لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا
وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ الی آخر الایه.»: از برای
برادرانشان گفتند، و لام «لِیَجْعَلَ» برای عاقبت است، و قوله: «إِنَّ
الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ»، مراد از اخوان، شباهت
داشتن و همشکل شدن است؛ زیرا مراد از